چهل نامه کوتاه به همسرم
کد محصول (447321)
کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم به قلم نادر ابراهیمی
اطلاعات بیشتر
کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم را انتشارات روز بهان به زیور طبع آراسته .
ابراهیمی در کتاب خود دلیل انتشار این نامه ها را اینگونه بر می شمارد:
آن روزها که تازه تمرین خطاطی را شروع کرده بودم میکوشیدم که با جستجو به امید رسیدن به ریشه های بالنده و سرسخت اندوه و دانستن اینکه این روینده ی بی پروا از چه چیزی تغذیه میکند و شناختن شرایط رشد و دوامش آن را نه آنکه نابود کنم بل زیر سلطه و در اختیار بگیرم .پس یکی از خوب ترین راه های رسیدن به این مقصود را در این دیدم که متن تمرین های خطاطی ام را تا آنجا که مقدور باشد اختصاص بدهم به نامه های کوتاهی برای همسرم و در این نامه ها بپردازم تا حد ممکن به تک تک مسایلی که محتمل بود مارا قلب هایمان را آزرده کند و دست رد بر سینه ی زورآوری های ناحقی بزنم که نمی بایست بر زندگی خوب ما تسلطی مستبدانه بیابد و دائما بیازاردمان.و این شد که تدریجا تعداد این نامه ها که نگاهی هم داشتند به جریان های عادی زندگی رو به فزونی نهاد تا آنجا که فکر کردم این مجموعه شاید فقط نامه ی من به همسرم نباشد بلکه سخنان بسیاری از همسران به همسرانشان باشدو به همین دلیل به فکر بازنویسی و چاپ آنها افتادم.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
بانوی ارجمند من !
دیروز شنیدم که در تایید سخن دوستی که از بد روزگار می نالید,ناخواسته و به همدردی می گفتی .بله درست است زندگی واقعا خسته کننده کسالت آور و یکنواخت شده است...
اما این درست نیست عزیز من ,اصلا درست نیست .مستقل از انسان وآنچه که انسان میکند در جستجوی چیزی در ذات زندگی نباید بود.
از مزاج مکرر زندگی موریانه ها و زنبوران عسل بگذر! آنها شاید موجودات بسیار مهمی هستند که مسائل بسیار مهمی را اثبات می کنند اما کمترین نقشی در ساختمان معنوی حیات ندارند.به جستجوی بیهوده چیزی مباش که اگر تو نباشی و دیگران نیز نباشند ,آنچیز همچنان باشد و خوب و دلخواه و سرشار از نشاط نامکرر باشد .
نه ...تنها به اعتبار وجود زنده وپویای توست که چیزی بد است یا چیزی خوب ;چیزی کهنه است و چیزی نو چیزی زیباست و چیزی نازیبا و تنها بر اساس اراده و عمل و اندیشه تو آنچه بد است به خوب تبدیل خواهد شد آنچه نازیبا است به زیبا و آنچه مکرر است به نامکرر...هرگز گمان مبر که زندگی بدون انسان یا بدون موجودی زنده که قدرت تفکر و انتخاب داشته باشد , باز هم زندگی است.
عزیز من!
هرگز از زندگی آنگونه که انگار گلدانی است بالای تاقچه یا درختی در باغچه جدا از تو و نیروی تغییر دهنده تو گله مکن !هرگز از زندگی آنگونه سخن مگو که گویی بدون حضور تو بدون کار تو , بدون نگاه انسانی تو, بدون توان درگیری و مقاومت تو, بدون مبارزه ی تو, پافشاری تو, سرسختی تو, محبت تو, ایمان تو, نفرت تو, خشم تو, فریاد تو و انفجار تو باز هم زندگی است و می تواند زندگی باشد.
زندگی مرده ریگ انسان نیست تا پس از انسان یا در غیابش موجودیتی عینی و مادی داشته باشد .زندگی کارمایه انسان است و محصول انسان و دسترنج انسان و رویای انسان و مجموعه آرزو ها و آرمان های انسان - که بدون انسان هیچ است و کم از هیچ ...
ما نکاشته هایمان را درو نم یکنیم پس به آن دوست بگو :خستگی کاشته یی که خستگی برداشته یی.اینک به مدد نیرویی که در توست و چه بخواهی و چه نخواهی زمانی از دست خواهد رفت , چیزی نو و پرنشاط بساز...چیزی که اگر تو را به کار نیاید بچه هایت را به کار خواهد آمد ...
(کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم /نامه هیجدهم / صفحه 55و56و57 )