علی از زبان علی (علیه السلام)
کد محصول (448138)
کتاب"علی از زبان علی (علیه السلام)" زندگی و زمانه امیرالمومنین (علیه السلام) از زبان خودش
به قلم محمد محمدیان
اطلاعات بیشتر
شخصیت های بزرگی در مکتب رسول خدا (صلی الله علیه و آله)تربیت یافتند که هر یک مشعل هدایت و ستون مستحکمی برای حفظ و استمرار اسلام بودند؛اما امروز آثار اندکی از سخنان آنان و سیره و شیوه ی زندگی آنان به دست ما رسیده است که با تاسف بسیار،نمی توان برای معرفی اسلام اصیل و خالص به این آثار اندک بسنده کرد.
شخصیت امیرالمومنین(علیه السلام)تنها شخصیتی است که آثار فراوان ودر عین حال متقن و جامع و درخور تکیه و استناد از او باقی مانده است که به واقع،باقی ماندن این همه آثار از آن بزرگوار،شبیه معجزه است و عنایت خاص خدا را به همراه دارد تا دست مسلمانان حقیقت جوخالی نماند.
امیرالمومنین (علیه السلام)در میان اصحاب و یاران و شاگردان رسول خدا(صلی الله علیه و آله)،نزدیک ترین فرد به آن حضرت بود.از اوان کودکی در دامن پیامبر(صلی الله علیه و آله)رشد یافته و تا لحظه ی ارتحال ملکوتی آن گرامی در کنار او مانده و سی سال پس از آن بزرگوار،در تمامی صحنه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی حضور یافته و ایفای نقش کرده بود.
از ویژگی های منحصر به فرد امیرالمومنین (علیه السلام) این است که تاریخ زندگی خود را از بدو و تولد تا لحظه ی شهادت،با دقت و جامعیت بیان کرده و به مسائل مهم جامعه ی نوپای اسلامی نظر افکنده و واقعی ترین تحلیل ها را ارائه داده اند.
حال پرسش این است که آیا بهترین شناخت از آنچه امروز،گم شده ی همه ی مسلمانان است به دست نخواهد داد،اگر چنین شخصیتی شصت سال تاریخ را روایت کند؟یعنی بعثت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)و سیزده سال دوران سخت و طاقت فرسای مکه را ترسیم سازد،هجرت به مدینه و ده سال جهاد و استقامت در رکاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را تبیین کند،حوادث تلخ بعد از ارتحال رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را شرح دهد،رخدادهای 25 سال حاکمیت خلفا را نقل کند،دلایل پذیرش خلافت و شیوه ی حکومتی خود را تشریح نماید و نحوه ی مقابله با مخالفانش را در سه جنگ جمل و صفین و نهروان توضیح دهد و ده ها و صد ها آموزه ی قرآنی و معارف نبوی را به ما منتقل کند و با رفتار خویش اسلام حقیقی را به ما تعلیم دهد و ...
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
دریغا از اندوه هنگام مرگ!او را بر تابوتی می نهند و بر سر چهار دست بلند می کنند و به سوی قبر می برند و در گور می خوابانند:گوری تنگ و تاریگ!تاب و توانش از دست رفته،رشته ی عمرش گسیخته،مهربانان او را رها کرده و به زندگی خود بازگشته اند،دست های نوازگشر از او دست برداشته و رفته اند!دوستانش به او نزدیک نمی شوند،کسی از زیارت کنندگان قبرش نزد او نمی ماند،دیگر اثری از او باقی نیست و گزارشی از وضعش داده نمی شود!بازماندگان به دنبال تقسیم میراث او هستند؛ در حالی که او گرفتار گناهان و درمانده ی اعمال زشت خود است.اگر کار خیری از قبل به آنجا فرستاده است،برایش مفید خواهد بود و اگر کار بدی فرستاده باشد،سرانجام زیان باری خواهد داشت!این زندگی چه ثباتی دارد،وقتی فرجام آن مرگ است و چاره ای از رفتن به سوی قبرها نیست؟!همین برای موعظه و پند کافی است.ای جابر،همین مقدار کفایت می کند.برخیز و همراه من بیا.
کتاب علی(علیه السلام) از زبان علی(علیه السلام)/صفحه 250