خدا بود و دیگر هیچ نبود
کد محصول (448328)
کتاب « خدا بود و دیگر هیج نبود » به قلم دکتر مصطفی چمران
اطلاعات بیشتر
عشق هدف حیات و محرک زندگی من است . و زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام . عشق است که روح مرا به تموج وا می دارد ، قلب مرا به جوش می آورد . استعداد های نهفته مرا ظاهر می کند . مرا از خودخواهی و خودبینی می راند . دنیای دیگری را حس می کنم . در عالم وجود محو می شوم . احساس لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبا بین پیدا می کنم . لرزش یک برگ ، نور یک ستاره دور ، موریانه کوچک ، نسیم ملایم سحر ، موچ دریا ، غروب آفتاب همه احساس و روح مرا می ربایند و از این عالم مرا به دنیای دیگری می برند ... این ها همه و همه از تجلیات عشق است ...
به خاطر عشق است که فداکاری میکنم . به خاطر عشق است که به دنیا با بی اعتنایی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم . به خاطر عشق است که دنیا را زیبا می بینم و زیبایی را می گسترم . به خاطر عشق است که خدا را حس می کنم و او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می کنم ....
در بخشی از متن این کتاب میخوانیم :
10 می 1960
هیچ نمی دانستم که در دنیا آتشی سوزان تر از آتش وجود دارد ! سوختم سوختم ، ولی ای کاش فقط سوزش آتش بود .
ای کاش مرا می سوزاندند ، استخوان هایم را خرد می کردند و خاکسترم را به باد می سپردند و از من ، بینوای دردمند دل سوخته ، اثری باقی نمی گذاردند .
خدا بود و دیگر هیچ نبود / صفحه ی 22