سبد خرید شما خالی است

رئیس جمهور تراز انقلاب اسلامی

کد محصول (579935)

(1)

کتاب"رئیس جمهور تراز انقلاب اسلامی"

به قلم سید محمدحسین راجی

زمان باقی مانده
160,000 تومان
144,000 تومان

اطلاعات بیشتر

کتاب «رئیس‌جمهوِر تراز ‌انقلاب‌ اسلامی» فرصتی است تا با رویکرد، تلاش‌ها و نتایج کار رئیس جمهوری آشنا شوید که زندگی خود را وقف خدمت به مردم کرده بود. این کتاب نه تنها روایتی از یک شخصیت برجسته، بلکه گزارشی از یک دوره تلاش بی‌وقفه برای پیشرفت کشور است.

در بخشی از کتاب می خوانیم:

خستگی ناپذیر، پرکار، تکاپوی حداکثری و بالا بردن سرعت رفت و آمد مسئولان در کشور  
جلوتر از همه  
در یکی از سفرهای خارجی به مقصد آفریقا، سه کشور آفریقایی را در دو روز بازدید کردیم. گرچه از قبل برنامه ریزی شده بود و توافقات زیادی هم حاصل گشت اما  یکی از مکان هایی که برای کشت فراسرزمینی می خواستیم، خارج از پایتخت بود و به شب خوردیم. تمام نیروها از فرط خستگی از پا افتاده بودند؛ کسی نای حرکت نداشت. مقصد به شکلی بود که باید مسافتی را پیاده طی می کردیم تا به مناطق زراعی برسیم.  
همه نیروها، حتی بعضی از محافظین هم، توانشان را از دست داده بودند؛ اما بنده شاهد بودم و به چشم می دیدم تنها کسی که هنوز با قدرت حرکت می کرد و  جلوتر از بقیه گام برمی داشت، حاج آقا رئیسی بود.  
رکورددار پرکاری  
ایشان در پرکاری رکوردهایی زده که به این راحتی قابل شکستن نیست. یکی از وزرا درباره یکی از سفرهای خود با رئیس جمهور می گوید ما از سفر تبریز برگشتیم وقتی به تهران رسیدیم نماز صبح بود. من نماز را خواندم و از خستگی افتادم. وقتی بیدار شدم دیدم ساعت 9 صبح است اخبار ایشان را نشان می داد که آبادان است و از خرابه های متروپل بازدید می کند و دستورات اجرایی می دهد.  
در همین تازگی بعد از سفر مسکو که ایشان یک روز جلسات فشرده داشت و  چند ساعتی نیز رفت و برگشت؛ صبح فردای آن نیز قرار بود که به سفر استانی البرز برود. ایشان سحر که رسیده بود در تهران استراحت نمی کند تا به برنامه ساعت 7 کرج برسد.  
من شنیدم که رهبر دو بار به ایشان تذکر دادند مقداری استراحت کنید و به بدن خود برسید.
رکورددار سفر با بالگرد  
اولین پرسشی که پس از دریافت خبر شهادت رئیس جمهور به بسیاری از اذهان متبادر شد، این بود که چرا رئیس جمهور با بالگرد سفر کرد؟  
ایشان رکورددار سفر با بالگرد بود! شهید رئیسی مناطقی را با بالگرد سفر کرد که هیچ یک از مسئولین شاید سال های سال حتی یک بار هم به آنجا سر نمی زدند و فقط پشت میز می نشستند.  
ایشان به نقطه صفر مرزی می رفت. از جمله روستای مرزی لانو در خراسان جنوبی که اصلاً اهالی آنجا رئیس جمهور را ندیده بودند و پس از دیدن ایشان متعجب بودند که آیا درست می بینند و این رئیس جمهور است؟ و خدا را شکر می کردند.  
سال  حاج آقا رئیسی به نقاط مختلف سفر می کرد. شخصی می گفت من پس از 17  رئیس جمهور را دیدم؛ دیگری می گفت من تا به حال رئیس جمهور را از نزدیک ندیده بودم مردی با دستان پینه بسته به استقبال رئیس جمهورش آمده بود و...
این حضورهای سرزده و غیر منتظره آن چنان امید و شعفی به مردم می داد که کاملاً قابل مشاهده و محسوس بود.  
سرحال تر از محافظان  
قرار بود حاج آقا رئیسی برای افتتاح بیمارستان سرطان در برنامه حضور داشته باشد. اتاقی را پشت سن هماهنگ کرده بودند که ایشان به آنجا برود و خستگی  سفر را از تن بیرون کند؛ اما وقتی رسید، بدون استراحت در برنامه شرکت کرد.  
محافظان گفتند: ما بعد از اینجا باید چند جای دیگر هم برویم؛ انگار محافظانش بیشتر از او خسته بودند و دلشان استراحت می خواست!
قیمت کالاهای اساسی  
هر روز صبح بعد از اذان صبح تماس های کاری و جلسات شروع می شد. گاهی ما تا ساعت 23 جلسه داشتیم دفترش را موظف کرده بود هر روز صبح قیمت اقلام اساسی را برایش بیاورند.  
من جلو می دوم و شما پشت سر من بدوید!  
حاج آقا رئیسی به شدت پرکار بود و به دلیل اینکه می دانست ما کار عقب افتاده  زیاد داریم پرکارتر هم عمل می کرد. (ایشان) ذاتاً پرکار بود و اصرار داشت با سرعت بیشتری عمل کنیم؛ چرا که ما ده سال عقب افتادگی داشتیم.
هر مجموعه ای چنانچه دوره ای تعطیل یا نیمه تعطیل و سرعت کاری اش کم باشد نمی توان دستور داد این مجموعه راه بیفتد و به صورت شبانه روزی کار  کند؛ چرا که این مجموعه مثلاً عادت کرده چهار با شش ساعت کار کند. مثلاً  وقتی در ادارات کارمندان ساعت ده به سرکار می آیند و به این کار عادت کرده اند.  اگر به آن ها دستور داده شود که ساعت 8 بیایند، خب نمی آیند! باید ساعت شش بیایی که آنها تا ساعت هشت بیایند.  
حاج آقا رئیسی برای اینکه شیوه را تغییر بدهد، از حیث تعداد و تکثر جلسات و سفر قابل توجه بود. یعنی مدل مدیریت و فرماندهی ایشان این طور بود که: من جلو می دوم و شما پشت سر من بدوید و بیایید باید خودمان را به حاج آقا می رساندیم.
معمولاً در جلسات چه در حوزه های محلی مثل استانی و سفرها و چه در  عرصه ستادی پیشنهادها این طور بود که فلان تصمیم گیری تا دو ماه دیگر حل  میشود با کار دیگری سه سال زمان میخواهد تا حل شود. همیشه حاج آقا در  این مسائل محاجه میکرد که چرا یک سال با شش ماه دیگر و این قدر طولانی؟  یک به یک بحث میکرد که مثلاً دو ماه دیگر نه بلکه ظرف یک ماه دیگر کار باید  انجام شود. البته این طور نبود که به اخبار دستوری بدهد، بلکه بحث میکرد و  دلیل می خواست.  
خستگی را خسته کرده بود  
پیش از سفر استانی قم، در دفتر ریاست جمهوری حاج آقا رئیسی را ملاقات کردم.  احساس کردم از ناحیه گردن احساس درد زیادی می کند. از جایی که می دانستم  دو روز سفر استانی داشته و کارهای مفصلی هم قبل از آن انجام داده پیشنهاد  دادم تا کمی استراحت کند.
شهید سردار موسوی سر تیم حفاظت رئیس جمهور با دیدن این صحنه به من گفت اگر می شود سفارش آقای رئیس جمهور را به رهبر انقلاب برسانید تا امر کنند، ایشان مقداری استراحت کند.  
ما با شخصیتی مواجه بودیم که خستگی را خسته کرده بود. او حتی فرصت در آمدن خستگی از بدن را نیز به خود نمی داد .  
بی قرار  
توی یکی از سفرهای خارجی همراهش بودم. پرواز کم بود. باید تا چهار روز صبر  می کردیم و با پرواز بعدی بر می گشتیم. او که خستگی را نمی شناخت و آرام و قرار نداشت دوروزه همه کارها را سروسامان داد. بعد هم گفت: «من اینجا کارم تمام شده و برنامه خاصی ندارم، زودتر برگردیم».  
این جور وقت ها آدم ها از خدا خواسته توی وقت اضافه می روند پی تفریح خودشان. موزه ای، جای دیدنی ! 
اما حاج آقا رئیسی اصرار داشت برگردیم.  
گفتم: «حاج آقا تا یکی دو روز آینده پرواز نیست».  
گفت: «برید بگردید پیدا کنید. من باید برگردم.  
چاره ای نبود بدون ما برگشت حتی رنج هشت - نه ساعت طولانی تر شدن پرواز  را به جان خرید .

برگرفته از صفحات 9 الی 3 کتاب

مشخصات

مشخصات محصول
شابک
978-622-87834-6-8
تعداد صفحات
189 صفحه
موضوع
رئیس جمهور شهید
نویسنده
سید محمدحسین راجی
انتشارات
اندیشکده راهبردی سعداء
سایز
رقعی
نوع صحافی
صحافی با چسب سرد

دیدگاه ها (0)