اطلاعات بیشتر
برگزیده بحارالانوار
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم :
محمد بن مسلم گوید : من به همراه امام علیهم السلام وارد مسجد الحرام شدیم که ناگهان با طاووس یمانی مواجه شدیم که به اصحاب می گفت : می دانید چه زمانی نیمی از مردم کشته شدند ؟
امام باقر علیهم السلام که شنیدند او می گوید نیمی از مردم فرمود : فقط یک چهارم مردم که همان آدم و حوا و قابیل و هابیل بودند . گفت : راست گفتی ای پسر پیامبر خدا . فرمود : آیا می دانی چه بر سر قاتل آمد ؟ گفت : خیر . محمد بن مسلم گوید : با خویش گفتم : به خدا سوگند این مطلب جای سوال است . گوید : فردا صبح به منزل ایشان رفتم دیدم که لباس بر تن کرده و اسب را زین کرده اند . پس پیش از آنکه لب به سخن بگشایم و سوالی بپرسم شروع به صحبت کرده و فرمودند : ای محمد بن مسلم ، در هند یا ورای هند مردی هست که لباس خشن زیادی بر تن دارد و دستش بر گردنش زنجیر شده است و ده دسته موکل اویند و از او نگهبانی می کنند ، مردم نابود می شوند ولی آن ده گروه از بین نمی روند هر گاه یکی از آنان می رود دیگری جای او را می گیرد با خورشید همان گونه که بگردد ، می گردد . با گرمای آتش و سرمای سخت عذاب می شود تا اینکه قیامت بر پا شود . محمد بن مسلم گوید : گفتم : فدایت گردم ، او کیست ؟ حضرت فرمود : او قابیل است .
مناظره های چهارده معصوم / صفحه ی 481
