نور نیایش
کد محصول (448857)
کتاب" نور نیایش" به قلم ابوالفضل هادی منش
اطلاعات بیشتر
کتاب حاضر،رهاوردی است از زندگی و ویژگی های اخلاقی امام زین العابدین علیه السلام و مبارزات فرهنگی و سیاسی ایشان که در پایان به رویداد شهادت آن امام همام پرداخته است.
عبادت
امام سجاد(ع) با ذکر و عبادت، انس دیرین داشت و به زینت عبادت، آراسته بود و شب را مرکبی برای رسیدن به نعمت آخرت قرار می داد.وقتی برای نماز، وضو می گرفت، صورتش زرد می شد. به ایشان می گفتند:(( هنگام وضو چه چیزی بر شما عارض می گردد؟)) امام جواب می داد:(( می دانید در مقابل چه کسی می خواهم بایستم؟)) امام در هر شبانه روز، هزار رکعت نماز می خواند به گونه ای که گویا هنگام صبح از هوش می رفت و نسیم، او را در حال قیام، مانند کشتزار حرکت می داد. هرگاه به نماز می ایستاد، اضطراب وجودش را فرا می گرفت، به اطرافیان خود فرمود :(( می خواهم در برار پروردگارم بایستم و با او مناجات کنم. این اضطراب و لرزش به این سبب است)). نوشته اند روزی خانه ی او آتش گرفت در حالی که او در سجده ی نماز بود. فریاد می زدند:(( ای فرزند رسول خدا، آتش! آتش!)) ولی او سرش را از سجده برنداشت تا آتش را خاموش سازد. به او گفتند (( چه چیزی تو را از این آتش بازداشت؟)) فرمود :((آتش جهنم )). شبی در محراب خویش، مشغول عبادت بود. شیطان به صورت ماری بزرگ مجسم شد تا او را از عبادت با خدا بادارد ولی امام، توجهی به او نکرد. سپس شیطان، شست پای امام را به دندان گرفت ولی امام، باز هم توجهی به او نکرد. هنگامی که نمازش تمام شد خدا حقیقت آن ، را به امام نشان داد که او شیطان است. امام به او فرمود:(( دور شو ای معلون !)) سپس به ادامه ی تعقیبات نماز خود پرداخت. در این هنگام، صدایی شنید بدون این که گوینده ی آن را ببیند که به او می گفت :(( تو زین العابدین هستی)) و این سخن را سه بار تکرار کرد و او به این لقب، مشهور گشت.
برگرفته از صفحه 24 و 25