چهل حدیث از امامین صادقین علیهم السلام
کد محصول (449095)
کتاب"چهل حدیث از امامین صادقین علیم السلام" به همراه ترجمه ی تفصیلی استاد محترم حضرت آیت الله خامنه ای
اطلاعات بیشتر
در احیای فرهنگ اسلامی، البته عوامل گوناگونی می تواند اثر داشته باشد. یکی از مهمترین عوامل این است که به منابع این فرهنگ، مثل قرآن و سنت، و به آشنایی با آنها بها داده، و به آنها زیادی رجوع شود. آشنایی با قرآن، نقش زیادی دارد و همچنین آشنایی با سنت صحیح اسلامی یعنی احادیث و روایات رسیده از رسول اکرم و ائمه علیهم السلام، که سرچشمه ها و منابع اصلی فرهنگ اسلامی هستند. انس و آشنایی با این ها و رجوع به اینها خیلی اثر خواهد داشت.
من به شما عرض کنم؛ حدیث مثل تاریخ است. گاهی اوقات مطالعه یک حدیث از لحاظ معرفت اسلامی تاثیر را در دل میگذارد که یک استدلال عقلی آن تأثیر نمی گذارد. البته ما کلام امام را به نورانیت تعبیر می کنیم؛ شکی هم نیست که این کلمات مظهر نور و سرشار از نور هستند؛ اما کیفیت بیان و نحوه ارائه و ادای مطلب، اثرگذار است. بعد از آنکه هزار و سیصد و اندی سال از زمان صدور این حدیث گذشته، باز هم شما وقتی حدیث را نگاه می کنید، میبینید که در دل انسان اثر می گذارد و جزو اعتقاداتش میشود. حدیث اخلاقیاش همینطور است؛ حدیث عقیدتی از همین طور است؛ حدیث بیان مستحباتش هم همینطور است. انسان می بیند آن مستحب در کلمات فقها بیان شده است، تبعدا هم آن را انجام می دهد، اما اثر حدیث اینگونه است؛ بسیار اثر می گذارد.
(این قسمت از متن،برگرفته از مصاحبه ی حضرت آیت الله خامنه ای با تهیه کنندگان ویژه نامه ی شورای عالی انقلاب فرهنگی،در سال 1364 است.)
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
...من قدم اولادا یحتسبهم عندالله حجبوه من النار باذن الله عزوجل
جابربن یزید جعفی از امام باقر علیه السلام روایت می کند که حضرت فرمودند:هر کس فرزندانی تربیت کند که برای خدا محسوب شوند،به اذن خداوند او را از اتش باز خواهند داشت.
«یحتسبهم عندالله»یعنی طوری این فرزندان را، این اولاد را بار بیاورد که بتواند آنها را به حساب خدا بگذارد. طبعا فرزندی را انسان می تواند به حساب خدا بگذارد که تربیت الهی پیدا کرده باشد؛ متدین باشد؛ اهل فسق و فجور و تضییع اوقات و اینها نباشد. این (فرزند) را انسان میتواند به حساب خود بگذارد؛ و الا اگر فرزندی بود که انسان یا او را بد تربیت کرد_ کما اینکه بعضیها فرزندان خودشان را بد تربیت می کنند، از اول این بچه ها را اهل دنیا و اشرافیگری به اهل شهوات و اینها بار میآورند. در محیط خانواده، پدر و مادر، مشی شان برای فرزند یک سرمشق است. اگر این سرمشق، سرمشق بدی باشد، بچه بد بار می آید. فرض کنید پدر و مادر متقلب و دروغگو هستند، به همدیگر رحم نمی کنند، به همدیگر خیانت می کنند؛ اینها را هم بچه جلوی چشمش می بیند؛ پدر و مادر به مسائل دینی اهمیت نمیدهند، به فرائض، به نماز، به روزه؛ بچه همینطور بار می آید. این تربیت بد است_ یا گاهی هست که انسان بچه را بدهم تربیت نمی کند، لیکن رها می کند. خیلی از ماها گرفتار این معنا هستیم؛ نه اینکه بچه را بد تربیت کنیم، نه، اما رهایش می کنیم؛ احساس مسئولیتی کانه نسبت به او نداریم. گاهی اوقات برای درس خواندن و مشق نوشتنش صرف وقت می کنیم، اما برای نماز خواندنش، برای آشنا شدن با قرآن، با مسائل دینی، نه، انسان هیچ وقتی نمی گذارد. این رها کردن بچه از است. اینها را نمی شود انسان به حساب خدا بگذارد؛ یعنی بگوید خدایا این بچه را من تربیت کردم برای تو، در حساب تو؛ نمیشود.
برگرفته از صفحه 58 و 59 کتاب