حضرت یار 2
کد محصول (447757)
کتاب " حضرت یار 2 " خاطرات خودگفته حضرت آیت الله خامنه ای
گردآورنده علی اکبری مزدآبادی
اطلاعات بیشتر
کتاب حضرت یار پیش از این در قالب جلد پانزدهم مجموعه « یاران ناب» منتشر گردید. کتاب پیش رو دومین جلد از مجموعه حضرت یار است که گوشه ای از خاطرات خود گفته معظم له را شامل می شود. بدیهی است در شماره های بعدی , جدای از خاطرات به موضوعات نیز پرداخته شود. مقطع زمانی بیان خاطرات از سال 1360 تا سال 1395 زا شامل می شود.کتاب حضت یار 2 نیز به 80 تصویر از مقاطع مختلف زندگی سیاسی نظامی و فرهنگی معظم له مزین است ه منبع آنها پایگاه مجازی حضرت آیت الله خامنه ای پایگاه مجازی وارثون و آرشیو انتشارات یا زهرا سلام الله علیها می باشد.
این کتاب حاوی 63 خاطره است
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
افزودنی های مضر در مداحی ما در مشهد یک واعظی داشتیم, مرحوم حاجی رکن; به او می گفتیم آقای رکن و شاید حدود چهل سال, چهل و پنج سال قبل از این ـ یا بیشتر ـ ایشان از دنیا رفته. منبری پیرمرد محاسن سفیدی بود , واعظ خوبی بود و منبر بسیار شیرین و جذابی هم داشت. می رفت منبر و روضه می خواند; این روضه مجلس را منقلب می کرد. در حالی که مطلقا ـ تعبیر خودش این بود که خاک بر دهانم اگر اسمی از نیزه و شمشیر و خنجر بیاورم ـ از این چیزهایی که متعارف است که گفته بشود,هیچ نمی گفت; اصلا و ابدا. حادثه را تصویر می کرد; تصویر هنرمندانه. یک هنرمند غریزی و بالذات بود. واقعا یک هنرمند بود. اگر این جور هنرمندها شناخته بشوندو تربیت بشوند,خیلی باارزش اند. این جوری است قضیه; ما اگر بتوانیم ابعاض و ابعاد حادثه را با نگاه هنرمندانه و با زبان هنرمندانه , ببینیم و تبیین و تصویر بکنیم, به افزودنی هیچ احتیاج ندارد; این افزودنی های مضر و رنگ آمیزی های غیرلازم هیچ لزومی ندارد.
در مورد شهدا هم همین کار را بکنید. خوشبختانه ما هم به عهد شهدا نزدیکیم, وصیت نامه های اینها را داریم, پدر و مادرهای اینها خیلی شان هستند. و هم رزمان اینها حضور دارند; آدم می بیند. کتابی از همین کتاب های شهدا را من گاه می کردم که با هم رزم های او مصاحبه شده بود و جزئیات را ذکر می کردند; بعضی از آن هم رزم ها خودشان شهید شده بودند و بعضی ها زنده بودند. انسان در هنگام خواندن کتاب به گریه می افتاد! هیچ لازم نبود که کسی برای انسان نوحه سرایی کند. مسئله شهدا این جوری است. مسئله شهدا خیلی مسئله بزرگی است, خیلی مسئله داغی است; ما کمتر پرداخته ایم,کمتر می پردازیم.
از اسم اسلامی خجالت می کشیدند
یک نفر مسلمان از کشوری بزرگ که مسلمین در آن در اقلیت قرار دارند, به من می گفت:« قبل از انقلاب اسلامی, مسلمان بودن خود را هرگز اظهار نمی کردیم. طبق فرهنگ آن کشور, همه اسم محلی داشتند و هرچند خانواده مسلمان روی بچه های خود اسم اسلامی می گذاشتند ,اما جرات نمی کردند آن اسم را اظهار کنند و از بیان ان خجالت می کشیدند! اما بعد از انقلاب شما, مردم ما با افتخار اسم اسلامی خود را می گویند و اگر از آنها بپرسند که شما چه کسی هستید, اول آن اسم اسلامی را با افتخار به زبان می آورند.»
(کتاب حضرت یار/ جلد دوم / صفحه 104 و 106 )