ناباب و نایاب
کد محصول (447910)
کتاب " ناباب و نایاب " گفتارهای ناباب در تعلیم و تربیت نایاب
به قلم عبدالعظیم کریمی
اطلاعات بیشتر
در این گفتارهای « ناباب », بابی دیگر از تعلیم و تربیت « نایاب » گشوده می شود تا همه مولفه ها و عناصر « تربیت آسیب زا » به چالشی دردناک کشیده شود...
هدف تربیت نه تغییر دادن « صنعتی افراد» که تایید کردن فطری آنهاست و تربیت دینی نه فربه سازی ذهن از معلومات دینی بزک کردن رفتار به مناسک دینی , بلکه شعله ور ساختن شور دینی و برانگیختن حس دینی برای زیست مومنانه است. در این نگاه نامعمول , معلوم می شود که پیشرفت تحصیلی ,شتاب گرفتن دانش آموزان برای رقابت فرساینده در نمره و رتبه عالی نیست, بلکه یورش مشتاقانه به ناشناخته هایی است که بنیاد شناخته های آنها را به طوری مرموزانه, والایی می بخشد. این نگاه ناباب به تعلیم و تربیت نایاب در هیچ شرایطی جان نمی گیرد مگر آنکه شرایطی فراهم شود که جان تعلیم و تربیت جاری , با انقلاب در جان ها بدر شود !
این کتاب در دو بخش اصلی تنظیم شده است
بخش اول چگونه از تعلیم و تربیت دست برداریم؟! در نه گفتار شامل موضوعاتی
چون تدسیه ( توطئه ) در برابر تزکیه ( توسعه)! ,
تربیت به مثابه تبعیت
دانش قلبی خاستگاه تربیت دینی
بازجست عزت نفس در گفتمان بودن
ایجاد تحول مانع تحول است
یادگیری پدیدار شونده در برابر یادگیری بازتولید شونده
بازی و فراغت به مثابه عبادت
آسیب شناسی تربیت
حس دینی به سبک کودکی
بخش دوم تربیت پرهیزی به جای تربیت تجویزی
غایت تربیت کردن تربیت نکردن است
غایت فزونی و پیشرفت ,کاستن و بازگشتن است
غایت هدفمندی در تربیت , هدف زدایی از تربیت است
غایت تشویق تنبیه است
غایت بزرگ شدن کودک شدن است
غایت رازآموزی راز پوشی است
غایت آگاهی غفلت است
غایت منفی مثبت است
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
نسل کنونی در اوج هجوم سرسام آور اطلاعات فزاینده از رشد معرفت بالنده باز ایستاده اند و در اوج سیطره هوش منطقی , از منطق هوش دور افتاده اند و در اوج نیاز به هوش معنوی, معنویت هوش را ازدست داده اند. نسل امروز در فضای سرشار از محرک های به ظاهر خوشایند زندگی مصنوعی ,طعم لذت درونی از زندگی طبیعی را گم کرده اند.آنها با وجود قرار گرفتن در محیط شاداب بیرونی, محیط روانی خویش را سرد و بی روح حس می کنند.
به نظر می رسد ریشه بخش عظیمی از این کژتابی ها و کژروی ها در نوع نگاه و نگرش مدیران و مربان به تربیت و چگونگی هدایت رفتاری افراد است.ما اغلب, خود را همچون نجار و صنعت کاری می پنداریم که در تلاش است تا شی مدنظرش را مطابق با الگویی که در ذهن خود دارد, بتراشد و بسازد . اما نه تربیت صنعت است , نه انسان شی. تربیت انسان ها, تغییر دادن و تبدیل کردن آنها به آنچه ما می خواهیم یا جامعه می پسندد, نیست; بلکه تایید کردن و تکمیل کردن همانی است که آنها می توانند باشند. تربیت مداخله گری و شکل دهی و نقش دهی نیست; بلکه مهیا سازی و مراقبه گری است تا افراد به آنچه طبیعت و فطرتشان حکم می کند , نزدیک شوند. ما بابد بدانیم هنر تربیت مبتنی بر دانش کتابی نیست; بلکه برخاسته از منش انسانی است.
(کتاب ناباب و نایاب / صفحه 221 )