سبد خرید شما خالی است

آخرین تابوت

کد محصول (449057)

(2)

کتاب"آخرین تابوت"

به قلم محمدرضا حدادپور جهرمی

زمان باقی مانده
105,000 تومان
94,500 تومان

اطلاعات بیشتر

هر کسی به خود حق می دهد به نقاط ضعف و قوت حریفش توجه کند، از نقاط ضعفش استفاده و نقاط قوتش را به نقطه ضعف تبدیل کند.این قانون نانوشته ی هر مبارزه، در هر مکان و زمانی است. مخصوصا اگر حریف، دشمن باشد و قصه ی دو طرف، سر از پدرکشتگی از همدیگر درآورد. در آن صورت، نه تنها شناخت نقاط ضعف و قوت دشمن یک امر ضروری است، بلکه بدون شناخت این دو مقوله از دشمن، نه می توان حرکتی کرد و نه می توان حرکتی نکرد.
ما قول نابودی ذاتی اسرائیل را هم به خودش و هم به تاریخ داده ایم. شاید تنها موجوداتی که تهدید به نابودی ماهوی و تاریخی، از سوی دشمن درجه یک خودشان شده اند و حتی برای آن نابودی زمان معکوس تعیین شده، رژیم منحوس صهیونیستی است. همین طور که ما برای تعجیل در امر نابودی تاریخی آنان از نقاط ضعف و قوتشان استفاده کرده و می کنیم، که جای بسی روایت های جذاب و خواندنی دارد، رژیم صهیونیستی هم از نقاط ضعف ما استفاده و تلاش می‌کند نقاط قوتمان را با چالش های جدی مواجه کند. یکی از نقاط قوت ما، ورزشکاران حرفه ای و یکی از نقاط ضعف ما افراد ناابالی و اراذل اوباش هستند. در این اوراق که روایت خواندنی از چند پرونده ی واقعی است، نشان داده شده است که اسرائیل چگونه ظرفیت های ما را تبدیل به تهدید کرده است و چگونه از ارازل و  اوباشبرای تحقق نقشه های شوم خود استفاده می کند. این شگرد مختص نفوذ در جامعه ورزشی ما نیست، بلکه از باب مشت نمونه ی خروار در این کتاب روایت شده است و بیش از پیش به همه ی دلسوزان و مراکز و مراجع و نهادهای فرهنگی در زمینه حفظ و حراست از جوانان، علی الخصوص قهرمانان ورزشی، هشدار داده و وظیفه خطیر نهاد های امنیتی را در این خصوص یادآور می شود.


در بخشی از متن این کتاب می‌خوانیم :


قهوه خانه _مرز ایران و ترکیه
ساعت 11:20 صبح
دو نفر در اتاق پشتی قهوه خانه با لپتاپ نشسته بودند و به محض اینکه قهوه چی گردنبند را برایشان برد‌؛ دانه های درشت گردنبند را شمردند به دانه هفتم که رسیدند، خیلی با احتیاط آن را جدا کردند و زیر یک دستگاه حرارتی قرار دادند. وقتی آن قدر حرارت بالا رفت که آن مهره از هم باز شد، یک میکروفلش داخلش بود، آن را برداشتند و به لپ تاپ وصل کردند. نفر اصلی لبخندی از سر رضایت زد و به کنار دستی اش اشاره کرد که برو، چند دقیقه بعد ناصر در حال کشیدن قلیان بود که آن شخص آمد لب تخت ناصر نشست و گفت:خسته نباشی! گل کاشتی!

مشخصات

مشخصات محصول
نویسنده
محمدرضا حدادپور جهرمی
انتشارات
حداد
موضوع
داستان های فارسی
شابک
978-622-98327-3-8
شماره کتاب شناسی ملی
8697321
تعداد صفحات
209 صفحه
سایز
رقعی
نوع جلد
شومیز (معمولی)
نوع صحافی
صحافی با چسب سرد

دیدگاه ها (0)