سرور زنان جهان ام المومنین حضرت خدیجه کبری علیها السلام
کد محصول (573817)
کتاب" سرور زنان جهان ام المومنین حضرت خدیجه کبری علیها السلام"
به قلم اکرم السادت هاشمی نژاد
اطلاعات بیشتر
السَّلامُ عَلَيْكِ یا زَوْجَةَ رَسُولِ اللَّهِ سَيِّدِ الْمُرْسَلينَ، زَوْجَةَ خاتَمِ النَّبِيّينَ يا قَرينَةَ حَبيبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَةِ بِخُلاصَةِ الْأَصْفِيآءِ... سخن از خاتونی است که رسول خدا(ص) حضرت لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاكَ کسی که عالم و آدم طفیل خلقت اوست، در مورد آن بانو فرمودند: «وَ أَيْـنَ مِثْلُ خَدِيجَةَ» خدیجه کبری(س)؛ قرینه و کفو حبیب الله، همسَر، و هم سِرّ «نبیّ مکرم» است که تا او بود، حضرت خاتم همسر دیگری نگزید. در این کتاب بر آن شدیم تا با معرفی سرور زنان، نه تنها الگویی اتم برای فاطمی شدن و فاطمی زیستن به تمام زنان عالم معرفی کنیم، بلکه بدانیم در عالم انفس اگر خدیجه طاهره(س)، که امّالمؤمنین والمؤمنات والْأَئِمَّةِ الطَّاهِرين است را مادر خویش قرار دهیم و در دامن او رشد و تکامل بیابیم؛ آنگاه نور فاطمی از درونمان متبلور می شود، همان گونه که از رحم مطهر ایشان نور زهره زهرایی به ظهور رسید؛ چرا که هرچه در معرفت نورانی وجود مطهّر و خالص ایشان غرق شویم، تازه ابواب معرفت فاطمی برایمان گشوده می شود. و اگر خواهان حفظ دین خود در دورانی هستیم که مانند گوی آتشین در دست است، بايد به دامان خانم عالم پناه ببریم؛ چرا که او «حافظة دين الله» بود. در پايان از آستان حضرت رحمةٌ للعالمین میخواهیم همانگونه که فرمودند: «من دوستداران خدیجه را دوست دارم» ما را جزو محبّین امّ المؤمنین و شیعیان و دخت گرامی شان قرار دهد.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
خدیجه کبری پس از بعثت
پیامبر اعظم در مکه
تعیین تاریخ دقیق تحولات آغازین بعثت دشوار به نظر می رسد و دلیل این مسأله کم توجهی صحابه به ثبت دقیق آن وقایع، به علاوه اشتباهات غیر عمدی و نیز دخالت اغراض قبیله ای و سیاسی در نقل وقایع می باشد.
منابع سیره نبوی شرایط آغاز بعثت و تحول اسلام را از دو بعد بررسی نموده اند: یکی ترتیب اسلام آوردن صحابه و دیگری مراحل دعوت رسول خدا از جمله دعوت پنهانی و سری سپس دعوت آشکار و علنی ابن اسحاق اولین مسلمانان را حضرت خدیجه ، على بن ابيطالب الله و زید بن حارثه - پسرخوانده رسول خدا - یاد کرده و بیان می کند که اسلام آوردن این سه نفر امری طبیعی است چون ایشان در کنار پیامبر اکرم زندگی می کردند. تا مدتی اسلام را فقط این سه نفر پذیرفتند، سپس رسول خدا به تدریج کار دعوت را به طور پنهانی آغاز کرد - دلیل این امر باید آن باشد که رسول خدا قصد ایجاد حساسیت در مشرکان برای مقابله با اسلام را نداشته است - مدت این دعوت پنهانی را 3 سال دانسته اند. «ابــن هشام با اشاره به آيه شريفه و أما بنعمة ربك فحدث» می گوید: «رسول خدا درباره نعمتی که خداوند به او داده بود به طور پنهانی برای کسانی از اهلش که مورد اطمینان وی بودند سخن می گفت.
تا آنکه عده ای - خصوصا جوانان - خبر نبوت او را شنیده و دعوت پیامبره را که به تدریج در مکه شایع شده بود اجابت کردند و تعداد مسلمانان افزایش یافت. در این دوره بزرگان قریش انکار و مخالفت شدیدی نشان نمی دادند؛ تا اینکه رسول الله از خدایانشان عیب جویی کرد و به آنان خبر داد که پدرانشان بر کفر و گمراهی بوده و در آتش هستند. در این هنگام آنها بر وی غضب کرده و با او دشمنی نموده و به آزارش پرداختند. 3 سال بعد از نزول وحی دعوت علنی آغاز گردید از این پس باید در زندگی رسول الله دو مقطع را در نظر گرفت:
مرحله آشکار شدن دعوت که با نزول آيه وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ آغاز شد.
مرحله شروع آزار مشرکان که پس از عیب جویی پیامبر اکرم از خدایان آن ها آغاز شد.
در مرحله دعوت علنی اسلام دیگر در میان نزدیکان محمد صلی الله علیه و آله محصور نماند و به مردان قریش هم سرایت کرد؛ از جمله ابوبکر که مردی ثروتمند و از بزرگان بود اسلام آورد و به سبب اسلام او، کسان دیگری هم به اسلام گرویدند از جمله «عثمان بن عفان»، «زبیر بن عوام»، «طلحة بن عبدالله »و...... این مرحله از دعوت پیامبر را دعوت «افراد» نام داده اند، زیرا محمد الله این اشخاص را یکایک و به طور انفرادی و خصوصی به دین اسلام دعوت می کرد. افرادی را که در این دوره اسلام آورده اند در تاریخ اسلام به نام «سابقان» و «پیشقدمان» می خوانند. کسان دیگر را که پس از آن ها اسلام آورده اند «ضعیفان» می نامند و مشرکان قریش با ضعیفان مسلمان بدرفتاری می کردند و از آزارشان دریغ نمی کردند.
برگرفته از صفحات 79 الی 81 کتاب