هفت خان
هفت خان
کد محصول (446843)
در این کتاب،هفت قدم برای رسیدن به موفقیت بیان شده است.استمرار در قدم ها،شما را به موفقیت می رساند.در پایان هر قدم،داستانی کوتاه خواهید خواند و یاد می گیرید که خیلی از راه ها را بروید یا نروید.
اطلاعات بیشتر
در این کتاب،هفت قدم برای رسیدن به موفقیت بیان شده است.استمرار در قدم ها،شما را به موفقیت می رساند.
در پایان هر قدم،یک سؤال چهار گزینه ای مطرح شده است که باید برای رسیدن به مرحله ی بعدی،آن را جواب دهید.شاید جواب در گزینه ها هم نباشد،پس بی زحمت خودتان به جواب برسید.خود آغاز گری،رمز موفقیت است.البته نگران نباشد شما می توانید از روزنه ی امید استفاده کنید.(همیشه راهی هست که از آن غافلیم.)
در پایان هر قدم ،داستانی کوتاه خواهید خواند و یاد می گیرید که خیلی از راه ها را بروید یا نروید.(استفاده از تجارب دیگران)
در بخشی از کتاب می خوانیم:
قدم اول:خواستن
چشمات رو باز کن.
اطرافت رو نگاه کن.
یا علی...دستت رو بذار روی زانوت.
پاشو...
اگه الان بلند نشی،شاید هیچ وقت دیگه فرصتش رو پیدا نکنی
پاشو...یا علی
دیدی شد؟!
در بخشی دیگر می خوانیم:
زیر لب ذکر می گفت.از در که وارد شد،با چشمانش به دنبال پسرش گشت.پسر،محکم راه می رفت.اما قدم هایش قدم هایش محکم و با وقار بود.نزدیک مادر رسید.عصای سفیدش را جمع کرد و دست مادر راد گرفت و هر دو،همان جا ایستادند.بغض گلویشان را می فشرد.انگار از لای پلک های بسته ی پسر،اشک جاری بود که زیر عینک دودی اش مخفی می کرد.مادر که حالا خمیده شده بود،بدن نحیفش را به هیکل تنومند پسر تکیه داده بود،یک دستش در دست پسر بود و با دست دیگر،چادر سیاهش را گرفته بود.چشم به گنبد طلا دوخت.فقط نگاه می کرد.حرفی نمی زد .یاد خاطرات 24 سال قبل افتاده بود...