ریحانه پیامبر
کد محصول (447999)
کتاب"ریحانه پیامبر"به قلم محسن نعماء
اطلاعات بیشتر
این کتاب به قلم محسن نعماء به داستانهایی از تولد تا روز محشر و شفاعت حضرت زهرا سلام الله علیها برای گروه سنی نوجوانان در قالب گنجشک های جمکران می پردازد.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
سلمان فارسی قصد دیدار دختر پیامبر صلی الله علیه و آله را کرده است.می خواهد به آنجا برود و از پاره ی تن پیامبر صلی الله علیه و آله حال و احوالی بپرسد.او همانند بسیاری از مردم مدینه نیست که فاطمه علیها السلام را فقط به چشم زنی نیکوکار می نگرد و بس.او مقام فاطمه علیها السلام را می داند.می داند اگر همه ی دریاهای دنیا جوهر شوند و همه ی درختان عالم قلم و همه ی انسان ها و جن ها نویسنده،تا بخواهند فضایل فاطمه علیها السلام را بنویسند، نخواهند توانست.او می داند خانه ی فاطمه علیها السلام محل نزول فرشتگان است و فرشته ها برای زیارت روی ماه فاطمه علیها السلام از هم سبقت می گیرند.او چیزهایی را درباره فاطمه علیها السلام و مقامش می داند که هیچ کس از مردم مدینه نه می داند و نه اگر چیزی هم به گوشش خورده باشد،قدرت درک درک آن را دارد.سلمان در حال حرکت به سوی خانه ی فاطمه علیها السلام است؛با قدم هایی آرام،و با تواضع و فروتنی خاصی.انگار که می خواهد به مسجد الحرام و زیارت کعبه برود.مقداری که می رود به خانه ی کوچک و ساده ی فاطمه علیها السلام می رسد.در خانه نیمه باز است.سلمان فارسی از بیرون ندا می دهد. _سلام بر شما ای اهل بیت پاک و مطهر رسول خدا.آیا اجازه می دهید وارد خانه شوم؟ فاطمه علیها السلام صدای سلمان را می شنود:«سلام بر سلمان فارسی،صحابی بزرگ پیامبر.خوش آمدی.بفرما.» سلمان داخل خانه می شود.حس خوب و زیبایی دارد.حس می کند پا درون خانه ی فرشتگان گذاشته.حس می کند قدم درون باغ و بوستان های بهشت گذاشته.چند قدمی که می رود،فاطمه سلام علیها را می بیند که گوشه ای از حیاط در پناه سایه ای کوچک نشسته و با آسیابی که مقابلش گذاشته،دارد جو آرد می کند.سلمان زیرلب می گوید:«خدایا،چگونه دختر بهترین پیامبرت همانند ساده ترین مردم یا شاید هم ساده تر از آن ها زندگی می کند؟!»
کتاب ریحانه پیامبر/صفحه21