سبد خرید شما خالی است

طوبای محبت (دوره هفت جلدی)

طوبای محبت (دوره هفت جلدی)

کد محصول (448122)

(67)

مجموعه"طوبای محبت" دوره هفت جلدی مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی

زمان باقی مانده
210,000 تومان
210,000 تومان

اطلاعات بیشتر

این مجموعه هفت جلدی با عنوان"طوبای محبت" به مجالس پیر صاحبدلی می پردازد که،گرچه به مکتب نرفت و خط ننوشت و به ظاهر در مجلس درس و بحثی حاضر نشد, اما به دور از قیل و قال ها, در پی کشف حقیقت عشق و حضور در مجلس انس خدای سبحان و امیدوار به عنایات حضرتش, در وادی دلدادگی, ثابت قدم گام نهاد. حاج محمد اسماعیل از کودکی با مجالس ذکر آل الله بالاخص حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام بسیار مانوس بوده و از همین روی مردم او را مایه خیر و برکت دانسته , به صفا و خلوص باطن ایشان توسل جسته و در سختی ها وی را واسطه فیض الهی قرار می دادند.ایشان در جوانی به کشاورزی اشتغال داشته و از همان زمان نیز آثار توجه و عنایت حضرت حق به وی نمایان بوده است به نحوی که در سیر انفسی خویش و به واسطه تقرب و توسلات مداوم و شدت محبت مورد عنایت و لطف خاصه قرار گرفته و به مصداق حدیث شریف " اولی الالباب " روایت شده از حضرت صادق علیه الاسلام مراتب حضور در خلوت انس حضرت دوست را به یکباره از این راه طی کردند.


در بخشی از متن این دوره می خوانیم:

آدم برای چه از خدا طلبکار باشد؟ وقتی از خدا طلبکار شدخدا هرچه هم به او بدهدباز گله دارد و طلبکاری می کند. راستی ببین اگر راهی برای طلبکاری داری طلبکاری کن. ما از خدا طلبی نداریم. وقتی خدا ما را آفرید طلبی نداشتیم; نه نمازی خوانده بودیم, نه روزه ای گرفته بودیم و نه چیز دیگر, خدا با فضل و عنایتش ما را آفرید. حال اگر به نظر خودمان یک خرده کم و زیاد داریم باید بسازیم.

فضل خدا یعنی مفت. اگر به شما چیزی مفتی دادند دندانش را نشمار. یعنی اینطور نباشد که بررسی کنی ببینی قیمتش چقدر است; کم است یا زیاد. در دهات مرسوم بود که می گفتند آدم مال مفت را دندانش را نمی شمارد که ببیند چند سال دارد . خدا, هم خودمان و هم اطرافیانمان را مفت فرستاده  است; چطور شد که ما طلبکار شدیم؟ ان شاء الله دندان طلبکاری را می کنی تا زیبایی های زندگی و حیات را بفهمی. ان شاء الله ریشه طلبکاری را بکنید. بگو خدایا! من اصلا از تو طلبی نداشتم, اشتباه می کردم که خیال می کردم طلب دارم, مرا عفو کن! خدا هم عفو می کند. آن وقت به سلامتی می بینی چه زندگی خوبی داری. یقین داری که مفت می خوری, مفت می خوابی, مفت می نشینی. همسرت مفت است, اولاد شما هم مفت هستند. اگر کسی به شما سلامی کرد مفت است. همه اش مفت خوری است. مفت خوری حقیقی از مال خداست.نمی بینید آدم در میهمانی چقدر می خورد؟! ماه رمضان هم ماه میهمانی خداست, مفت است.

(کتاب طوبای محبت /جلد اول / صفحه 146)

گاهی اوقات عمل کم اگر با خلوص نیت همراه باشد, خداوند به آن پاداش بزرگ می دهد. امام صادق علیه  السلام کودک بود, به مسجد الحرام رفت و تا صبح مشغول نماز شد. امام باقر علیه السلام تشریف برده بود منزل, صبح آمد, دید فرزندش تا صبح نخوابیده و عبادت کرده است. خطاب به امام صادق علیه السلام فرمودند: « فرزندم!خداوند بعضی اوقات به عمل کم پاداش بزرگ می دهد», اگر خلوص باشد, خدا به عمل کم هم جزای زیاد می دهد. همین که عمل هایتان را کم می شمارید, این خودش خلوص می آورد. عمل هایی را که خوب نمی دانیم و کوچک می شماریم, خداوند آن را بزرگ می شماردو برای خودش برمی دارد. چرا که خداوند صدق می خواهد,صفا می خواهد,خلوص هم همین هاست.خلوص یعنی کوچک شمردن فرد عمل خود را.. ما اصلا عمل نداریم چه رسد که کوچک بشماریم. اگر انسان بگوید عملی ندارم راحت تر است.

خداوند چیزهای مخفی زیاد دارد. جواهرهای مخفی از اعمال و افکار که هر وقت مشیتش تعلق بگیرد از انسان سر می زند. یکی از آنها چنین صبر و کوششی است. خیلی چیزها داریم که هر وقت امین باشیم, آفت نداشته باشیم,غرور پیدا نکنیم, آن وقت خدا نشانمان می دهد. من از خدا می خواهم که که آنچه را به من داده است و می خواهد بدهد, نشانم ندهد,الا بعد از امنیت, تا امین باشم و اینها برایم باد نشود.چیزی که در دستگاه خدا نباید داشته باشیم تکبر است.کبریایی فقط از آن خداست. تنها جایی که تکبر خوب است . جایز شمرده شده,تکبر زن در در مقابل مرد اجنبی است. آنجا تکبر حسن است. والا همه جا باید تواضع داشت.

(کتاب طوبای محبت / جلد دوم / صفحه 61 و 62 )

تصنعی هم اگر شده, بسازید. برای خودت برای کارهای خوب. بعضی از شما را دیده ام که همیشه لبشان خندان است. اگر هم ندارید صنعت کنید. عیب ندارد که آدم در اره خدا اگر بلد باشد کمی هم صنعت کند. خدا این کارها را خیلی هم دوست دارد و به صاحبش کمک می کند. باطن شما خداو پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علیهم السلام را می خواهد منتها یک کمی حوادث به ظاهرمان برخورد کرده است و رنگ و رویمان پریده است. آن ظاهر را هم مقابل باطن می گذاریم. باطن که راست است, خدا را می خواهیم, پیامبر صلی الله علیه و آله را می خواهیم امام علیه السلام را می خواهیم,منتها این خواست آنقدر زیاد نیست که اعضا و جوارح را تصرف کرده باشد و حوادث به آنها اثر نکند.

وقتی گرفتاری برای انسان می آید اولی را آخ می گوید. دومی را هم آخ می گوید. سومی را هم آخ می گوید. دفعه آخر می گوید چه کنم, حالا شده است دیگر. یک وقت نگاه می کنی می بینی ته خز انه پیدا شد. ته خزانه با خدا ربط داشته است. ؟آن ته ها در فطرتتان پاکی ها و نیت های خوبی که حرکتتان داده است و به خدا اقرار کرده اید, چیزهای خوب هست.البته آنقدر قدرت ندارد که همه اعضا و جوارح را در تصرف خود بیاورد. هنوز چنین نشده است اما در زیر آنها هست.

(کتاب طوبای محبت /جلد سوم / صفحه 87 و 88 )

دل صحیح و سالم و قشنگ متعلق به خدا صلی الله علیه و آله و امام علیه  السلام است وقتی به کسی که بیچاره است, به کسی که کافر استیا به حیوان, رحم می کنی; مال خداست. وقتی با کسی دشمن می شوی که دشمن اهلبیت علیهم السلام و عزیزان خداست, این متعلق به دلت و ممدوح خداست. هر کاری از دل بر می آید; مال خداست. همین که ابرو اخم می کند, جزا می نویسند ـ باز هم که می شود و می خندد, جزا می نویسند. چرا این دل همه کارش خوب است؟ اما نفس هرکاری که می کند هباء منثورا است و هیچ می شود. بدن, هیچ چیزش قبول نیست, بیهوده از او باور نکن. مرتب دولا و راست می شود, در حالی که اصل کاری روح است. اما باز, این خراب می کند. برای یک دولا و راست شدن, الاغ نفس همه چیز را به جیب می زند ـ به خیالش که بازار دنیا مال اوست.راکب او که رویش سوار است قیمت دارد; اما الاغ, آن چنان خودنمایی می کند که کم کم می خواهد سوار صاحب خود شود.

نفس, همان الاغ زیر پای آدمی است که سرش را این سو و آن سومی کند و وقتی یک کمی آن را تیمار می کنید و به پالانش اهمیت می دهید و برایش غصه می خورید که کاه و جو ندارد, سوار آدمی می شود. تا وقتی که من سوار آن بودم براق بود, با آن عرش می رفتم. وقتی او سوار شد, الاغ است.

(کتاب طوبای محبت / جلد چهارم / صفحه 69 و 70 )

 ان شاء الله کربلا که رفتید بلافاصله حرم نروید. اول با آب نهر حسینی غسل کنید و بعد بروید. کربلا همیشه حد داشته است. کربلا همیشه مانع داشته است. هیچ وقت زیارت آن زیاد آزاد نبوده است. اصلا خداوند کربلا رفتن و زیارت کربلا را خیلی عزیز شمرده  است. همه وقت مانع داشته است. در زمان پهلوی فقط به زواری تذکره می دادند که کسی از آنجا آنها را دعوت می کرد. آخر من کجا در عتبات شناس دارم که دعوتم کند؟ باید حتما یک کسی از آنجا دعوتنامه می فرستاد که این قوم و خویش من است و من می خواهم او را ببینم , میهمان من است, یعنی لازم نیست پول بیاورد. آن وقت از اینجا اجازه سفر می دادند. بعد یک چند وقتی خدا راه را فراخ می کند, دو مرتبه می بینی شلوغ شد, راه بسته می شود. عزاداری امام حسین علیه السلام هم همینطور است. یک وقت می بینی دیر و زود می شود تا قلب شیعه مدام میلش بیشتر شود.مانع می شود تا میل بیشتر می شود. اصلا خدا به این وسیله شیعیان را تربیت می کند.

 آیا می شود که یک وقت در دوره پهلوی در ایران سه سال عزاداری نباشد؟ شما که الان می شنوید وحشت می کنید چه برسد به بنده که دیدم. سه سال! کسی جرأت داشت یک بیرق بزند؟ کسی جرأت داشت مجلس روضه تشکیل بدهد یا روضه بخواند؟ مجازات خیلی سخت داشت تا حدی که بنده در خانه برای پدرم کتاب می خواندم, کتابم گریه نداشت,کتاب تاریخ بود. صدای پای اسب آمد پدرم گفت پسرجان آهسته بخوان مبادا نوکرهای پهلوی باشند بیایند داخل  بگویند چه کسی بود روضه می خواند! کار تا این حد سخت بود!

 (کتاب طوبای محبت/ جلد پنجم / صفحه 189 و 190 )

قدیمی ها خدا رحمتشان کند یک وقت که از دست بچه ها یشان و مانند آنها ناراحت می شدند می گفتند«حاج آقا خدا کند آدم سر و کارش با یکی باشد»!با گریه می گفت:«نمی دانست سر و کار همه در واقع با «یکی»هم هست!بنده یادم هست که در بیابان راه می رفتم،کسانی که یک خرده ناراحت بودند و گرفتاری های طبیعت داشتند با اینکه پیرمند بودند و سن من کمتر از آنها بود می گفتند:«کربلایی اسماعیل،خدا کند آدم سر و کارش با یکی باشد».اداری را دیدم همین را می گوید،کاسب را دیدم همین را می گوید.یک نفر یک شرکت داشت،چند نفر دور و برش بودند و اذیتش می کردند.می گفت:«خدا کند آدم سر و کارش با یکی باشد».

حالا شما این را یادداشت کنید ببینید آیا کسی هست که سر و سرکارش با دو تا باشد؟یادداشت کنید.آیا هیچ ذی روحی را خبر دارید یا در این عوالم هست که سر و کارش با دوتا باشد؟با یکی است.با خداست.همه با خداست.شما،ما،همه با خداست.

 (کتاب طوبای محبت/ جلد ششم / صفحه 188)

 

مشخصات

مشخصات محصول
نویسنده
میرزا محداسماعیل دولابی
انتشارات
محبت
موضوع
اخلاق اسلامی-سلوک و عرفان
شابک
978-964-7396-03-1
سایز
رقعی
نوع جلد
شومیز (معمولی)

دیدگاه ها (0)