کف خیابون 2
کد محصول (448942)
کتاب"کف خیابون 2" به قلم محمدرضا حدادپور جهرمی
اطلاعات بیشتر
نویسنده در مقدمه کتاب آورده است:
سلام و درود خداوند سبحان به روان پاک شهدای اسلام، از صدر تا کنون، علی الخصوص شهدای عزیز انقلاب اسلامی ایران که با بذل جان شان به محضر پروردگار، شجره طیبه انقلاب و حاکمیت ولایت معظم فقیه را آبیاری کردند.
بر کسی پوشیده نیست که شرایط کنونی، نه تنها شرایط صلح و بیمسئولیتی نیست، بلکه کاملاً در شرایط جنگ نابرابر به همه جانبه قرار داریم و مسئولیت هر شخص به میزان توانایش مشخص و روشن است. این کتاب در آستانه چهل سالگی انقلاب اسلامی ایران نوشته شده و از نقش سلطنتطلبان و گروهک منافقین و اتحاد تاریخی این دور عنصر کثیف، با حمایت سرویسهای جاسوسی استکبار جهانی، علیه نظام اسلامی پرده برداشته و ذرهای از دقت، شجاعت و زحمات شبانه روزی سربازان گمنام امام عصر، ارواحنا فداه را به روایت درآورده است. پس از کتاب« کف خیابون 1» که مورد استقبال بی نظیر زیر اقشار مختلف مردم قرار گرفت، این پروژه مطرح شد و از همان ابتدای تحقیق و تالیف آن، مشخص بود که همه نکات و سخنان را نمی توان در این چند برگ خلاصه کرد و باید به طور جدی به تالیف کف خیابان های 3 و 4 و 5 هم فکر کرد و کمر همت را بست و یا علی گفت.
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
خیلی طبیعی است که در شرایطی قرار بگیری و تصمیم بگیری برخورد کنی یا بگیر و ببند را بیندازی و مقامات به تو نگویند عجله کردی! اتفاقاً اگر نگویند عجله کردی، باید تعجب کنی. مخصوصا اگر مقام بالادستی ات از بچههای عملیات نباشد و از راه گیر دادن به این و آن حقوق بگیرد و بنشیند پشتپرده! حالا هی هیچی نمی گویم و فقط در جلسات باید بگویم «چشم» فکر می کنند نمی فهمیم و خیلی دل خوشی از آنها داریم. خوب است که هیچ وقت در کل عمر خدمتی ام تشویق نشدم. باورتان می شود؟ تشویق نشدم. همیشه گفتند: «ممنون که وظیفه تو انجام دادی!»
آخر این چه جمله کلیشهای مزخرفی است. اینها را گفتم تا ذهنتان را برای دوخت آماده کنم و رد بشوم: آقا اینقدر آن دو روز، از طرف سازمانمان، توی سر من و بچهها زدند که خدا میداند! کاری کردند که هیچ نهاد امنیتی دنیا سر دشمنش هم در نمیآورد! همش از بوووق زنگ میزدند و میگفتند چرا کشتید؟ چرا زدید؟!
آخر یکی نبود باور کند که والا ما نکشتیم!بالله ما نزدیم! خودشان زدن گردن همدیگر را آسفالت کردند و به فنا رفتند! خودشان درونگروهی دست به حذف یکدیگر زدند! چه کار به من و تیمم دارد؟ بگذریم...
برگرفته از صفحه 211 کتاب