فقه عفاف جنسی؛ فقه اجتماعی
کد محصول (522602)
کتاب "فقه عفاف جنسی؛ فقه اجتماعی" به قلم حسین بستان
اطلاعات بیشتر
کتاب پیش رو بر اساس تقسیم مباحثِ فقه عفاف جنسی به دو بخش فردی و اجتماعی، به مباحث فقه اجتماعی در ضمن سه محور تعلیم و تربیت، حمایت و نظارت میپردازد و در ذیل هر محور، افزون بر برخی احکام عام و مشترک، وظائف خاصِ افراد، هویتهای جمعی و نهادهای اجتماعی، شامل خانـواده، خویشاوندان، همسایگان، عموم مردم، روحانیت و حکومت را بررسی میکند. آنچه در این کتاب عرضه شده، گامی ابتدایی را به نمایـش میگذارد که باید از طـریق گسترش جستجو و تحلیل دیدگاههای فقها، بهرهگیری از رویکردهای قرآنی و جستجو و تحلیل دیدگاههای مفسران، تکمیل بررسیهای حدیثی، گسترش مطالعات فقه تطبیقی، گسترش جنبههای موضوعشناسی و نهایتاً عمقبخشی به تأملات و استدلالها، در جهت بسط و توسعة آن کوشید. با این حال، این کتاب حاوی چارچوبی نسبتاً جامع برای تنظیم مباحث فقه اجتماعی است که میتواند در موضوعات مشابه نیز به کار گرفته شود.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
وظايف و اختيارات عموم مردم
یکی از وظایف و اختیارات عامه مردم در مسئله عفاف جنسی، مداخله خیرخواهانه و اصلاح گرانه در تشکیل و تحکیم خانواده ها از طریق مشورت دهی آگاهی بخشی و اقدامات تربیتی است که جنبه سلبی آن لزوم پرهیز از اختلاف افکنی میان همسران است. اختلاف افکنی میان همسران عمل حرامی است که در کنار مفاسد فراوان میتواند موجب کاهش سطح عفاف جنسی در جامعه شود.
برای اثبات این دو وظیفه افزون بر دو وظیفه مشترک نصیحت و اصلاح ذات البین که در آغاز این فصل به آنها اشاره شد و نیز دلالت تلویحی آیه مشتمل بر فراز «فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ» بر مبغوض بودن تفرقه میان زن و شوهر میتوان روایات ذیل را شاهد آورد:
_روایت صحیحه صفوان بن مهران از امام صادق علیه السلام : «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا وَكَدَ فِي الطَّلَاقِ وَ كَرَّرَ الْقَوْلَ فِيهِ مِنْ بُغْضِهِ الْفُرْقَةَ؛ " خداوند درباره طلاق، مؤکد و مکرر در قرآن] سخن گفته است؛ به سبب کراهت شدیدی است که از آن دارد. از این روایت و دیگر روایات دال بر مبغوضیت شدید طلاق حرمت یا مبغوضیت شدید دخالتهای دیگران که موجب طلاق همسران می شود به دست می آید.
_روایت ابوهریره و ابن عباس از رسول خدا : «مَنْ مَشَى فِي إِصْلَاحٍ بَيْنَ امْرَأَةٍ وَ زَوْجِهَا أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ حَقًّاً وَ كَانَ لَهُ بِكُلِّ خُطُوَةٍ يَخْطُوهَا فِي ذَلِكَ عِبَادَةُ سَنَةٍ قِيَامٌ لَيْلُهَا وَ صِيَامٌ نَهَارُهَا؛ کسی که در مسیر اصلاح میان زن و شوهری گام بردارد، خداوند متعال پاداش هزار شهید به وی عطا کند و در برابر هر قدمی که در این راه بر می دارد، پاداش عبادت یک سال که شب هایش به شب زنده داری و روزهایش به روزه داری بگذرد، برای او خواهد بود.
_روایت ابوهریره و ابن عباس از رسول خدا : « مَنْ عَمِلَ فِي فُرْقَةٍ بَيْنَ امْرَأَةٍ وَ زَوْجِهَا كَانَ عَلَيْهِ غَضَبُ اللَّهِ وَ لَعْنَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَكَانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ أَنْ يَرْضَخَهُ بِأَلْفِ صَخْرَةٍ مِنْ نَارٍ وَ مَنْ مَشَى فِي فَسَادِ مَا بَيْنَهُمَا وَ لَمْ يُفَرِّقُ كَانَ فِي سَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَعْنَتِهِ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّظَرَ إِلَى وَجْهِهِ؛ کسی که با اقدام خود باعث جدایی زن و شوهری شود، خشم و لعنت خدا در دنیا و آخرت بر او خواهد بود و بر خدا لازم است او را با هزار صخره از آتش سنگسار کند و کسی که در جهت به هم زدن رابطه زن و شوهری گام بردارد بدون آنکه به جدایی آنها ختم شود در خشم و لعنت خدا در دنیا و آخرت خواهد بود و خداوند او را از نظر به وجه الهی محروم خواهد کرد.
از این گذشته، می توان در این زمینه به آیات و روایات دال بر حرمت نمامی و سخن چینی از جمله روایت ذیل استناد کرد:
روایت صحیحه عبدالله بن سنان از امام صادق از رسول خدا: «أَلَا أُنَبِّئُكُمْ بِشِرَارِكُمْ؟ قَالُوا: بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: الْمَشَاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ الْمُفَرَّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَاءِ الْمَعَايِبَ». برحسب این روایت حضرت بدترین مردم را سخن چینان و علت حرمت سخن چینی را اختلاف افکنی میان یاران صمیمی دانسته که از مصادیق بارز آن اختلاف افکنی میان همسران است.
وظیفه تعلیمی - تربیتی دیگری که در خصوص مسئله عفاف جنسی، متوجه عموم مردم است در فرض انجام فعالیتهای رسانه ای فعلیت مییابد. رسانه به عنوان یک سازمان، یعنی مجموعه ای از افراد که با بهره گیری از ابزار رسانه و برای تحقق هدف یا اهدافی مشترک با یکدیگر همکاری سازمانی میکنند ممکن است به وسیله بخش خصوصی راه اندازی و اداره شود که این بحث بر چنین فرضی استوار است؛ همچنان که ممکن است جنبه حکومتی داشته باشد که طبق این فرض نکاتی را که در ذیل می آیند میتوان وظایف حکومتی قلمداد کرد.
برگرفته از صفحه 44 الی 45 کتاب