سبد خرید شما خالی است

مجسمه

کد محصول (533714)

(1)

کتاب " مجسمه "

شب ظلمانی شاهنشاهی به روایت حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)

گردآورنده: اصغر مددی

زمان باقی مانده
230,000 تومان
207,000 تومان

اطلاعات بیشتر

کتاب "مجسمه" برگرفته از بیانات رهبر انقلاب درباره‌ی حکومت‌های پادشاهی ایران است. این کتاب که ویرایشی‌نو براساس کتاب شب ظلمانی شاهنشاهی است، از هفت فصل زیر تشکیل شده‌است که در هر فصل به بیان بخشی از دوران پهلوی و قاجاریه و مفاسد و جنایات آن‌ها می‌پردازند.

  • فصل اول: ولایت یا سلطنت
  • فصل دوم: میراث دربار
  • فصل سوم: قهوه‌ی قجری
  • فصل چهارم: دوران خزان
  • فصل پنجم: کلاه پهلوی
  • فصل ششم: فصل قیام
  • فصل هفتم: دشمنی 220 ساله

در بخشی از کتاب می خوانیم:

عدم رشد علمی کشور در دوران قاجار
من فقط چند نکته را بیان میکنم؛ خیلی از حرف های خوب را شما  خودتان گفتید یک نکته که تازه هم نیست، این است که حرکت علمی برای کشور ما یک ضرورت مضاعف است؛ یک نیاز مضاعف و مؤکد است. نیاز است؛ چرا؟ چون علم، عامل عزت و قدرت و امنیت یک ملت است _که مختصراً توضیح خواهم داد_ مضاعف و مؤكد است؛ چرا؟ چون به این وظیفه در طول صد سال از بهترین زمان ها عمل نشده؛ از دوران اواسط قاجار که نهضت علمی و نهضت صنعتی دنیا  اوج گرفته و شکوفا شده بود_ از اواسط نیمه ی دوم قرن نوزدهم_ و علم در شکل استعمار خودش را نشان داده بود؛ غرب با دستیابی به ابزار علم، مشغول استعمار دنیا شده بود. از آن روز تقریباً صد سال یا بیشتر که وقت بیداری و هوشیاری ما بود، این وظیفه ی بزرگ، وظیفه ی رشد دادن علمی کشور، به دلایل گوناگون تعطیل و متوقف شد. عمده دلیل هم عبارت بود از حاکمیت استبداد حاکمیت طاغوت ها، حاكميت  سلاطین دست نشانده ضعیف و زبون ما وارث این عقب ماندگی  هستیم؛ لذا تلاش ما باید مضاعف باشد. پس یک نیاز است و این نیاز  مؤکد و مضاعف است.
تحمیل فرهنگ های غلط غرب به مردم از دوران قاجار
شاگردی کردن در علم به معنای تقلید کردن در فرهنگ نیست؛این نکته ی بسیار مهمی است. در زمان قاجاریه اولین بار نشانه ها و نمونه های فرهنگ غربی وارد کشور شد. ایرانی های اعیان درباری آن روز که اولین قشرهایی بودند که با اروپایی ها ارتباط برقرار کردند ،نخستین چیزی که یاد گرفتند دانش نبود؛ عادات و رفتار و نحوه ی معاشرت آنها را یاد گرفتند. این خط اشتباه و خطا از همان جا ترسیم شد. عده ای فکر می کنند چون غربی ها از لحاظ علمی بر ما برتری دارند، پس ما باید فرهنگ و عقاید و آداب معاشرت و آداب زندگی و  روابط اجتماعی و سیاسی مان را از آن ها یاد بگیریم؛ این اشتباه است.
اگر استادی در کلاس به شما درس بدهد و خیلی هم استاد خوبی باشد و به او علاقه هم داشته باشید، آیا حتماً باید رنگ لباس خود را  همان رنگی انتخاب کنید که او می پسندد؟ اگر این استاد عادت بدی هم داشت، شما باید این عادت بد را از او یاد بگیرید؟ فرض کنید استاد وسط درس گفتن دستش را در دماغش می کند؛ شما علم را  از او یاد بگیرید چرا این کار را از او یاد میگیرید؟ اروپایی ها کارهای غلط و خطا و رفتارهای زشت الی ماشاء الله دارند؛ چرا باید این کارها  را از آنها یاد بگیریم؟ آن مرد مجذوب مفتون دانش غربی ها میگفت:  ما باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم چرا؟ ما ایرانی هستیم و باید ایرانی بمانیم. ما مسلمانیم و باید مسلمان باشیم. آنها بیشتر از ما  علم دارند؛ خب، ما می رویم علمشان را یاد می گیریم؛ چرا باید عادات و فرهنگ و رفتار و آداب معاشرت آنها را یاد بگیریم؛ این چه منطق  غلطی است.  
آغاز دوران منورالفکری ضد دین
چرا باید کسی که با تفکر خودش کار میکند، لزوماً به سنت های زادگاه و کشور و میهن و تاریخ خودش بیگانه باشد، حتی با آنها دشمن باشد،  یا بایستی با مذهب مخالف باشد؟  
پاسخ این سؤال در خلال حرفهای خود این مرحوم یا بعضی  حرفهای دیگری که در این زمینه ها زده شده به دست می آید. علت این است که آن روزی که مقوله ی روشنفکری مقوله ی «انتلکتوئل» اول بار  در فرانسه به وجود آمد اوقاتی بود که ملت فرانسه و اروپا از قرون وسطی خارج شده بودند؛ مذهب کلیسایی سیاه خشن خرافی مسیحیت را  پشت سر انداخته و طرد کرده بودند دانشمند را میکشد، مکتشف و  مخترع را محاکمه میکند، تبعید میکند، نابود میکند، کتاب علمی را  از بین میبرد. این بدیهی است که یک عده انسانهای فرزانه پیدا شوند و آن مذهبی که این خصوصیت را داشت و از خرافات و حرفهایی که  هیچ انسان خردپسندی آن را قبول نمیکند پُر بود به کناری بیندازند و به کارهای جدید رو بیاورند و دائرة المعارف جديد فرانسه را بنویسند و کارهای بزرگ علمی را شروع کنند. بدیهی است که اینها طبیعت کارشان پشت کردن به آن مذهب بود. آن وقت روشنفکر مقلد ایرانی در دوره ی قاجار، که اول بار مقوله ی «انتلکتوئل» را وارد کشور کرد و اسم منورالفکر به آن داد و بعد به «روشنفکر» با همان خصوصیت ضد مذهبش  تبدیل شد، آن را در مقابل اسلام آورد؛ اسلامی که منطقی ترین تفکرات ،روشن ترین معارف محکم ترین استدلالها و شفاف ترین اخلاقیات را داشت؛ اسلامی که همان وقت در ایران همان کاری را میکرد که روشنفکران غربی می خواستند در غرب انجام دهند! یعنی در برهه ای از دوران استعمار، روشنفکران غربی با مردم مناطق استعمار زده ی غرب هم صدا شدند. مثلاً اگر کشور اسپانیا کوبا را استعمار کرده بود و ثروت  آنجا، شکر کوبا را در اختیار گرفته بود «ژان پل سارتر» فرانسوی از مردم  کوبا و از «فیدل کاسترو» و از «چه گوارا» علیه دولت استعماری فرانسه دفاع میکرد و کتاب مینوشت: «جنگ شکر در کوبا».
به عبارت دیگر روشنفکر غربی در برهه ای از زمان با دولت و با  نظام حاکم بر خودش به نفع ملتهای ضعیف مبارزه میکرد. این کار در ایران به وسیله ی چه کسی انجام میگرفت؟ به وسیله ی میرزای شیرازی؛ به وسیله ی میرزای آشتیانی در تهران؛ به وسیله ی سید عبدالحسین لاری در فارس. این ها با نفوذ استعمار مبارزه میکردند؛ اما چه کسی به انعقاد قراردادهای استعماری و دخالت استعمار کمک میکرد؟ میرزا ملکم خان و امثال او و بسیاری از رجال قاجار که جزو روشنفکران بودند؛ یعنی درست مواضع جابه جا شده بود؛ اما در عین حال مبارزه با دین خرافی مسیحیت در روشنفکری ،ایران جای خودش را به مبارزه با اسلام داد. بنابراین، یکی از خصوصیات روشنفکر این شد که با اسلام ،دشمن و مخالف باشد.

برگرفته از صفحات 44 الی 47 کتاب

مشخصات

مشخصات محصول
شابک
978-622-5503-14-4
شناسه ملی
4144381
تعداد صفحات
270 صفحه
موضوع
تاریخ-نظریه-رهبر معظم انقلاب
نویسنده
اصغر مددی
انتشارات
انقلاب اسلامی
سایز
رقعی
نوع صحافی
صحافی با چسب سرد
زبان کتاب
زبان فارسی

دیدگاه ها (0)