سبد خرید شما خالی است

تو را برای خودت می خواهم

کد محصول (574279)

(1)

کتاب "تو را برای خودت می خواهم؟!"

به قلم محسن عباسی ولدی

زمان باقی مانده
55,000 تومان
49,500 تومان

اطلاعات بیشتر

کتاب «تو را برای خودت می خواهم» حاصل سال‌ها دل‌نوشته و دغدغه‌مندی نویسنده‌ای است که سال‌ها در خلوت خود با امام زمان علیه‌السلام سخن گفته، اما تنها اکنون توفیق یافته تا بخشی از آن را با دیگران در میان بگذارد. این اثر، نه یک روایت تاریخی است و نه یک رساله کلامی؛ بلکه تلاشی است صادقانه برای بازتاباندن غربت امام عصر علیه‌السلام در میان دوستان و منتظرانش.

در بخشی از کتاب می خوانیم:

موسی، تک پسر رعنا بود. موسی به دنیا نیامده پدرش از دنیا رفته بود. رعنا او را بزرگ کرد و شد یک جوان رشید.
دو سه ماهی قبل از آمدن موسی از سربازی رعنا افتاد در بستر بیماری. مردم نامه نوشتند برای موسی که بیاید و دست به دامان تو شدند که مادرش را شفا بدهی؛ اما موسی که آمد مادرش رفته بود.  
من نمیدانم چه شده که حاجت مردم را نمی دهی؛ اما اگر راستش را بخواهی این کارهایت دارد عقیده مردم را شل می کند به تو.
تا دیر نشده پسر قدرت را شفا بده. طبيبها جوابش کرده اند.  
شاید باز هم عقیده مردم به تو سفت شود.  
نکند پشت پرده غیبت خیلی به تو خوش می گذرد که دیگر یاد ما نمیکنی. شاید هم از ما بهتران دورت می گردند که به ما نیازی نداری .من که از پشت پردۀ غیبت خبر ندارم؛ اما خودت میدانی که خیر و صلاحت را می خواهم.
چند روزی است کسی آمده این جا و ادعاها دارد. می گوید از غیب خبر دارد. درد درمان می کند، محبت زن را به دل شوهر، محبت شوهر  را به دل زن می اندازد. بخت دخترها را باز می کند و از این حرف ها.
مردم، عجیب دورش جمع شده اند. بازار تو کساد شده اینجا. خودم با گوش خودم شنیدم که یکی از دختران به زن قدرت می گفت: «این قدر سر قبر مش حسن بست نشستی بس نیست؟ یک بار برو پیش این مرد ببین چه معجزه ای می کند نفسش. نکند پسرت را  بفرستی پیش بچه گلناز».
خلاصه سرت را درد نیاورم. این مرد، چند بیمار را خوب کرده و دل چند زن و شوهر را به هم نرم کرده و بخت دختر نصرت را که داشت پیز دختر میشد باز کرده.
مردم تا به مشکل می خورند دیگر یاد تو نمی کنند یک راست می روند در خانه این مرد.
نمی دانی چقدر خرجش می کنن.د جان بخواهد، دریغ نمی کنند.  حالا هر چه خودت مصلحت میدانی بکن؛ اما بی تعارف بگویم  اینجا کسی منتظر تو نیست. 
اگر می خواهی یادت از ذهنها نرود، مریضی را شفا بده، بختی را باز کن، محبتی به دل این و آن بینداز. 
این طور که باشد، تو آن طرف باشی و ما این طرف، ما به یاد تو  هستیم و تو یاد ما همین هم بس است دیگر مگر از دوستی چه می خواهیم؟

برگرفته از صفحات 17 الی 18 کتاب

مشخصات

مشخصات محصول
شابک
978-600-8031-86-4
شناسه ملی
9953872
تعداد صفحات
48 صفحه
موضوع
مهدویت-دلنوشته
نویسنده
محسن عباسی ولدی
انتشارات
آیین فطرت
سایز
رقعی ( 14 * 21 cm )
نوع صحافی
منگنه ای
زبان کتاب
زبان فارسی

دیدگاه ها (0)