سبد خرید شما خالی است

کشتی پهلو گرفته

کد محصول (447134)

(2)

کتاب "کشتی پهلو گرفته"

به قلم سید مهدی شجاعی

کتاب مرثیه ای است منثور از زبان وابستگان حضرت فاطمه سلام الله علیها.

زمان باقی مانده
140,000 تومان
126,000 تومان

اطلاعات بیشتر

روزگار غریبی است دخترم!دنیا از آن غریب تر!

این چه دنیایی است که دختر رسول خدا را در خویش تاب نمی آورد؟

این چه روزگاری است که ((راز آفرینش زن))را در خود تحمل نمی کند؟

این چه عالمی است که دردانه ی خدا را از خویش می راند؟

روزگار غریبی است دخترم.دنیا از آن غریب تر.

آنجا جای تو نیست،دنیا هرگز جای تو نبوده است.بیا دخترم،بیا،تو از آغاز هم دنیایی نبودی.تو از بهشت آمده بودی،تو از بهشت آمده بودی؟...

آن روزها که مرا در حرا با خدا خلوتی دوست داشتنی بود،جبرئیل؛این قاصد میان عاشق و معشوق،این قاصد میان عاشق و معشوق،این رابط میان عابد و معبود،این ملک خوب و پاک و صمیمی،این امین رازهای من و پیام های خداوند،پیام آورد که معبود،چهل شبانه روز تو را می خواند،یک خلوت مدام چهل روزه از تو می طلبد...

و من که جان می سپردم به پیام های الهی و آتش اشتیاقم زبانه می کشید بادم خداوندی،انگار خدا با همه بزرگی اش از آن من شده باشد،بال در آوردم و جانم را در التهاب آن پیام عاشقانه گداختم.آری،جز خدا و جبرئیل و شوی تو کسی چه می دانست حرا یعنی چه؟کسی چه می داند خلوت با خدا یعنی چه؟

اما...اما کسی بود در این دنیا که بسیار دوستش می داشتیم_خدا همیشه دوستش بدارد_دل نازکش را نمی توانستم نگران و آرزده ی خویش ببینم.

همان که در وقت بی پناهی پناهم شد و در وقت تنگدستی،گشایشم و در سرمای سوزنده ی تکذیب دشمنان،تن پوش تصدیقم؛مادرت خدیجه.

خدا هم نمی خواست او را دل نگران و مشوش ببیند.

در آن پیام شیرین،در آن دعوت زلال،آمده بود که این چهل روز مفارقت از خدیجه را برایش پیغام کنم.

و کردم،عمار،آن صحابی وفادار را گسیل کردم:

((جان من!خدیجه!دوری ام از تو،نه بواسطه ی کراهت و عداوت و اندوه است،خدا تو را دوست دارد و من نیز،خدا هر روز بارها و بارها،تو را به رخ ملائکه خویش می کشد،به تو مباهات می کند و ... من نیز.

این دیدار چهل روزه ی من با آفریدگار و ...ضمنا فراق تو،هم فرمان اوست.این چهل شبانه روز را تاب بیاور،آرام و قرار داشته باش و در خانه را به روی هیچکس نگشای.

من چهل افطار در خانه ی فاطمه بنت اسد می گشایم تا وعده ی الهی سرآید و دیدار تازه گردد.))

پیام که به مادرت خدیجه رسید،اشک در چشمهایش حلقه زد و آن حلقه بر در چشمها ماند تا من در شام چهلم،حلقه از در برداشتم و وقتی صدای دلنشین خدیجه از پشت پنجره انتظار بر آمد که:

_کیست کوبنده ی دری که جز محمد (ص) شایسته ی کوفتن آن نیست؟

_محمدم

دخترم،شادی و شعفی که از این دیدار در دل مادرت پدید آمد،در چشمهایش درخششی آشکار می گرفت.افطار آن شب از بهشت برایم به ارمغان آمده بود،طرف های غروب جبرئیل،آن ملک نازنین خداوند،با طبقی در دست،آمد و کنارم نشست.سلام حیات آفرین خدا را به من رساند و گفت که این آخرین روز دیدار را،محبوب_جل و علا_از بهشت برایت هدیه کرده است.(صفحه9)

مشخصات

مشخصات محصول
تعداد صفحات
152
موضوع
حضرت زهرا سلام الله/ داستان فاطمی
نویسنده
سید مهدی شجاعی
انتشارات
نشر نیستان
سایز
رقعی
نوع صحافی
صحافی با چسب گرم
زبان کتاب
زبان فارسی

دیدگاه ها (0)