360 داستان از فضائل مصائب و کرامات فاطمه زهرا سلام الله علیها
کد محصول (447755)
کتاب" 360 داستان از فضائل مصائب و کرامات فاطمه زهرا سلام الله علیها"
به قلم عباس عزیزی
اطلاعات بیشتر
در این کتاب 360 داستان از زندگی کوتاه و سراسر نور و معنویت حضرت فاطمه زهرا علیه السلام که پر از حادثه و درس است که به شیوه ای زیبا بیان شده است.خوشا به حال شیعیانش و محبانش که چنین اسوه حسنه ای دارند. هرچند که زبان از توصیف آن در یگانه بی مثال عاجز است اما خالق او درآیه شریفه قرآن کریم او را اینگونه توصیف می کند که : الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوة فیها مصباح المصباح فیها زجاجة الزجاجة کانّها کوکب درّی یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیة و لا غربیة یکاد زیتها یضی ...
این کتاب در 3 فصل تنظیم شده است
فصل اول فضائل و کمالات فاطمه زهرا سلام الله علیها در این فصل موضوعاتی چون تولد فاطمه زهرا کنیه و القاب و خصائص ایشان, رابطه پیامبر با ایشان و ازدواج و اخلاق و همسرداری و تربیت فرزندان و نماز و عبادت ایشان آورده شده است
فصل دوم مصائب فاطمه زهرا علیها السلام شامل موضوعاتی چون سوگواری فاطمه علیها السلام برای حسین علیه السلام پیش از واقعه عاشورا و پس از آن, سوگ ایشان برای پدر و مادر و مصائب پس از رحلت پدر و هجوم به خانه ایشان , فاطمه زهرا در بستر بیماری و شهادت حضرت زهرا علیها السلام
فصل سوم معجزات و کرامات حضرت فاطمه زهرا علیها السلام که در دو بخش به معجزات و کرامات صدیقه طاهره علیها السلام می پردازد
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
شافعی و ابن ابی الحدید گویند: ابوبکر بعد از سخنان حضرت فاطمه علیها السلام درباره فدک متاثر شد و گریه کرد, و نوشت:« من فدک را به فاطمه رد نمودم ». اما عمر نامه را گرفت و پاره کرد.
شیخ مفید در یک حدیث بلند, ماجرای کوچه را چنین نقل می کند: ابوبکر کاغذی طلبید و رد فدک را در آن نوشت و به حضرت فاطمه علیها السلام داد.حضرت فاطمه علیها السلام یا گرفتن سند, از نزد ابوبکر بیرون آمد; ولی در راه عمر با او ملاقات کرد و از جریان نامه پرسید.فاطمه علیها السلام فرمود:این نامه سند رد فدک است که ابوبکر برایم نوشته. عمر گفت:آن را به من بده.
فاطمه علیها السلام امتناع ورزید. عمر با لگد به سینه و پهلوی فاطمه علیها السلام زد ! به طوری که فرزندش محسن سقط شد! و چنان سیلی به صورت آن بانو زد که گوشواره اش شکست! سپس سند را گرفت و پاره کرد; و همین خشونت باعث شد که فاطمه علیها السلام بستری گردید و بعد از 75 روز بیماری, از دنیا رفت...
حضرت آیت الله سید مرتضی فیروزآبادی یکی از استوانه های علم در حوزه علمیه نجف بود و قبل از انقلاب به دست عوامل بیگانه از حوزه علمیه نجف اخراج شد و در حوزه علمیه قم درس خارج می فرمود. در کشکول زاهدی می گوید: من بارها از خود آیت الله شنیدم که می فرمود:زمانی که در نجف اشرف بودم , یک شب در عالم رویا دیدم که در منزل شخصی خود مجلسی اقامه شده و در آن مجلس حضرت فاطمه علیها السلام با چادر نشسته است. افرادی از مومنین به صف ایستاده یکی یکی آمده عرض ادب می کنند و می روند. چون همه رفتند حضرت چادر را کنار زد. از این عمل بی بی متوجه شدم که چون من به آن حضرت محرمم لذا این عمل را انجام داد. چه جمالی! در عالم خواب گفتم:صورتش شبیه به صورت پیامبر صلی الله علیه و آله است. سپس عرض کردم :مادر! این که قریب به هزار و چهارصد سال است که خطبا می گویند: شوهرت علی علیه السلام را با سر بی عمامه و و دوش بی ردا و ریسمان به گردن به مسجد بردند صحت دارد؟
بی بی فرمود: « علی را بعد از رسول خدا تحقیر کردند!»
عرض کردم: مادر!قریب به هزار و چهارصد سال است مورخین نوشته اند و خطبا گفته اند که آن نانجیب به بازوی شما تازیانه زد و سیاه شد, « و فی عَضُدها کمثل الدُملج » فرمود: بلی. آنگاه دست راست را از آستین بیرون آورد, دیدم هنوز بازوی مادرم سیاه و کبود است. 1
(کتاب 360 داستان از فضائل مصائب و کرامات فاطمه زهرا سلام الله علیها/ صفحه 263 و 268 )