تمنای وصال
کد محصول (447585)
کتاب" تمنای وصال" خواسته های امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف از ما در تشرفات به قلم حسن محمودی
اطلاعات بیشتر
کتاب تمنای وصال با زبانی متفاوت و دلنشین تشرفاتی بیان شده است که حاوی پیامی مهم در دین هستند و فقط صرف نقل آن تشرف نیست. آنچه در این تشرف ها بهانه شده است تا ولی عصر عنایت ویژه کنندو به فریادخواهی برسندیا به درمان دردی تسکین باشند یا اینکه سفارشی را فرمایش کرده باشند, آنها را آورده ایم تا جوانان بدانند راه وصول به قطب عالم امکان , متدین شدن به آداب دین است و اینکه وظیفه ما حرکت در راه بندگی خداست. در هر قسمت بعد از ذکر چند تشرف به روایت ائمه معصومین علیهم السلام در آن باب اشاره ای و در آخر حرف دلی در همان موضوع مطرح شده است.
این کتاب در 15 بخش تنظیم شده است برخی از موضوعات عبارتند از:
احترام به پدر و مادر
نماز
خدمت به امام زمان علیه السلام
خدمت به اهلبیت علیهم السلام و دین
تالیف کتاب
خدمت به خلق خدا
اشک بر اباعبد الله الحسین علیه السلام
توبه و دوری از گناه حجاب و حیا
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
حجت الاسلام اعتمادیان نقل می کنند : در ایامی که در انگلستان جهت تبلیغ رفته بودم, با خانمی مواجه شدم که برایش حادثه ای عجیب اتفاق افتاده بود .آن زن می فت: من مسیحی بودم روزی جوانی به خواستگاری ام آمد که مسلمان شیعه بود و تنها شرط ازدواجش هم را شیعه شدن من مطرح کرد.
من ابتدا فرصتی خواستم تا پیرامون اسلام و تشیع تحقیق کنم. آن جوان که پزشک هم بود خیلی در این زمینه مرا یاری کرد. مسایل بسیاری برایم حل شدجز طول عمر حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف که واقعا برایم قابل تصور نبود, بالاخره شیعه شدم و زندگی را با همسرم آغاز نمودم.
پس از سالها تصمیم گرفتیم به حج برویم به محض ورود به مسجد الحرام با اولین نگاه به کعبه حال عجیبی بر من عارض شد که واقعا توصیف شدنی نیست . با فرارسیدن زمان اعمال حج , وقتی به سرزمین منا رفتیم, همسرم را گم کردم. به زبان انگلیسی از هر کسی آدرس یا نشانی می پرسیدم کسی نمی توانست مرا راهنمایی کندخسته شدم و در گوشه ای با اضطراب نشستم ..ساعت ها گذشت و نزدیک غروب شد.نمی دانستم چه کنم که ناگهان مردی در مقابلم ایستاد. با زبان فصیح انگلیسی حالم را پرسید و فرمود: بلند شویم با هم برویم رمی جمرات, الان وقت می گذرد...هنگام خداحافظی فرمود: وظیفه ماست که به محبان خویش رسیدگی کنیم, در طول عمر ما نیز شک نکن, سلام مرا به دکتر ( شوهرت) برسان.
(کتاب تمنای وصال/ صفحه 107 و 108 )