معاد سرنوشت جاودانه انسان
معاد سرنوشت جاودانه انسان
کد محصول (447689)
کتاب "معاد سرنوشت جاودانه انسان" به قلم حضرت آیت الله العظمی مظاهری
اطلاعات بیشتر
در کتاب حاضر که حاصل بیانات اخلاقی, اعتقادی آیت الله العظمی مظاهری«مدظله» است, برخی از براهین و ادله مربوط به معاد, به گونه ای برگزیده و بیان شده است که نیاز کمتری به مقدمات پیچیده علمی و توضیحات فنی فراوان داشته باشد و همچنین اکثر قریب به اتفاق مطالب با تکیه بر آیات قرآن کریم و با شواهد قرآنی و روایی بیان شده است. مبنای اساسی در طرح این مباحث, تذکر و یادآوری بحث کلی معاد به منظور تزکیه نفوس و تربیت اخلاقی مخاطبان و خوانندگان بوده است.
این کتاب در 12 فصل تنظیم شده است
فصل اول مفاهیم کلی معاد
فصل دوم منزل احتضار
فصل سوم منزل برزخ ( ورود به عالم قبر )
فصل چهارم حیات برزخی انسان
فصل پنجم منزل قیامت
فصل ششم تجسم عمل
فصل هفتم حسابرسی در مواقف قیامت
فصل هشتم میزان و صراط
فصل نهم شاهدان در قیامت
فصل دهم شفاعت در قیامت
فصل یازدهم دورنمایی از بهشت
فصل دوازدهم دورنمایی از جهنم
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
از جمله ادله ای که برای اثبات روز جزا می آوریم, دلیل فطرت است; یعنی, اگر انسان خود را از اصطلاحات و خرافات و اشتغالات خالی کند پی به مبدا می برد و از آن به معاد می رسد. فطرت یعنی یافتن در مقابل علم که دانستن است ما به شخصی که در برابرمان نشسته است علم داریم ; اما, « علم بالعرض » نه « علم بالذات». یعنی, به آنچه در ذهن ما از خارج منعکس شده است,علم داریم; اما وقتی احساس تشنگی می کنیم. این احساس نوعی یافتن است. قران شریف دراین باره می فرماید: ( فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین فلما نجَاهم الی البر اذا هم یشرکون ) آنگاه که انسان خود را اسیر دریای طوفانی بیابد, امواج خروشان و متلاطم دریا را ببیند که هر لحظه او را به کام خود فرو می کشد و بنگرد که چگونه اسباب او را فرو می گذارد, در آن حال فریاد و توسلش به سوی خدا بلند می شود و فطرتا می یابد که تنها, خداوند تعالی منجی اوست. ایمان به مبدا در چنین حالتی همچون یافتن احساس تشنگ فطری است; ولی چون از خشم دریا می رهد و به سکون و ساحل می رسد, دوباره فطرت خود را به دست فراموشی می سپارد و به طی کردن همان مسیر قبلی ادامه می دهد. بنابراین فطرتا انسان به مبدا و معاد اعتقاد دارد; ولی برای هوی و هوس و زندگی دو روزه دنیافطرت را آلوده و چشم دلش را کور می کندو معاد را منکر می شود تا راحت و رها از عذاب وجدان, سرگرم دنیا و لهو و لعب آن شود.
( کتاب معاد سرنوشت جاودانه انسان / صفحه 30 و 31 )