اطلاعات بیشتر
آنچه در این مجموعه آمده است حاصل نوشته ها و سخنان مردی است که خود, این راه را در تمام عمرش پیموده و نمونه ای بارز و آشکار از پرهیزگاری را ارائه می دهد. او به وجود خودش تقوا را به مردم می فهمانید و با گفتار و کردارش در پنهان و آشکار, در خانه و در مسجد, خدا ترسی و رعایت حضور خدا را نشان می داد. کتاب حاضر گردآوری سخنان پراکنده شهید آیت الله دستغیب در موضوع تقوا است که توسط آقای اسماعیل شفیعی از شیفتگان آثار ایشان تدوین شده است.
این کتاب در 12 فصل تنظیم شده است
فصل اول تقوا از دیدگاه آیات و روایات
فصل دوم استعاذه
فصل سوم آثار و برکات تقوا
فصل چهارم محمد صلی الله علیه و آله از همه بنده تر
فصل پنجم سخنی چند پیرامون تقوا
فصل ششم تقوا رهایی از هر نابایستی ( ملت ما اسیر دلار امریکا نیست)
فصل هفتم عدل و عدالت
فصل هشتم عبادت و اطاعت
فصل نهم اقوامی که دوستی و دشمنی آنان برای خداست
فصل دهم تزکیه نفس
فصل یازدهم یکدیگر را استهزا نکنید
فصل دوازدهم راه سعادت
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
موانع استعاذه
اول حرامخواری; بزرگترین مانع استعاذه به طور کلی تقوا و ترک محرمات در مساله استعاذه مهم است به خصوص حرامخواری. کسی که خوراکش اکل حرام است, رگ و پوستش شیطانی و دائما متصل به ابلیس است:« ان الشیطان یجری من ابن آدم مجری الدم» « شیطان مانند خون در اجزای بدنش جاری است.»
همان زبانی که به آن می گوید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم » زبان شیطان است; زیرا همان غذای حرامی که جزئی از آن زبان شده و باعث حرکت و نیروی آن گردیده می گوید: اعوذ بالله, این چه استعاذه ای است؟! آنجا حقیقت را می خرند.
شهید ثانیدر اسرار الصلوة از خاتم الانبیاء محمد صلی الله علیه و آله روایت کرده است که: « ان الله ینظر الی قلوبکم لا الی صورکم». « آنجا حقیقت می خرند, زبان بازی بدون حقیقت به کار مخلوق می خورد, اما نزد خدایی که عالم السر و الخفیات است, پنهان و آشکار نزد او یکسان است, جز واقع چیزی به درد نمی خورد, چنانچه در مورد قربانی هایی که می کنید صریحا در قرآن مجید می فرماید: « گوشت و خون آنها به خدا نمی رسد و لکن تقوای شما به او می رسد».
بنابراین, تا لقمه حرام در بدن توست, شیطانی هستی, فرار از شیطان دروغ است, تا آثارش از بین برود, آنگاه حالت فرار از ابلیس در تو پیدا گردد و گرنه عبادتتهایت هم ظاهری است.به خصوص در اکل و شرب, روایات فراوانی از اهلبیت علیهم السلام رسیده است.
(کتاب تقوا / صفحه 44 و 45 )
