کمی بیشتر بمان
کد محصول (448907)
کتاب"کمی بیشتر بمان"به قلم الهه آخرتی
اطلاعات بیشتر
کتاب"کمی بیشتر بمان" زندگی نامه ی داستانی شهید مدافع حرم اکبر شهریاری به قلم الهه آخرتی
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
هنوز خوابش عمیق نشده بود که صدای تلفن همراهش بلند شد. به امید دیدن شماره اکبر، چنگ زد و گوشی را برداشت. از ایران می توانست با خط خودش به همراه فاطمه زنگ بزند. شمارهای ناشناس افتاده بود؛ با وجود این، چیزی در وجود فاطمه می گفت خود اکبر است. تماس را که برقرار کرد و صدای اکبر را شنید، بغضی که از سر شب گریبانش را گرفته بود راه باز کرد و تبدیل به هق هق گریه شد. صدای اکبر در صدای گریه اش گم شده بود و دیگر کلمه ای از حرف هایش را نمی شنید. مثل ابر بهار اشک می ریخت و پشت سر هم می پرسید: «کجا موندی؟ چرا با من اینجوری می کنی؟ چرا اذیتم می کنی؟ دیگه داره از این که من اینقدر دوست دارم سوء استفاده میکنی، چرا نیومدی؟» تا اکبر خواست بگوید : «الان دارم میام بهت میگم.» باز هم فاطمه دنبال حرفش رو گرفت: «الان داری میای؟ نه شب کجا پنج صبح کجا؟ میدونی چی به من گذشته این چند ساعته؟ اگر بلایی سرم میومد، اگه بچه از بین میرفت اصلاً دلت نمی سوخت؟» اکبر سعی کرد توضیحاتی درباره مشکلی که در فرودگاه پیش آمده و پروازشان را به تاخیر انداخته بود بدهد، اما فاطمه به قدری بدحال بود که معنای کلمات را درست تشخیص نمی داد. تنها چیز مفهوم و مشخص در نظرش این بود که از سر شب تا تماس اکبر جانش به لبش رسیده بود.
برگرفته از صفحه 128 و 320