اطلاعات بیشتر
کتاب" سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می آمد" جلد اول (رجعت به ریشه ها) بر اساس داستان زندگی امام روح الله خمینی (ره) عارف،فیلسوف،سیاستمدار رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران به قلم نادر ابراهیمی
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
_بگویید! باز هم بگویید. این داستان، مرا پر می کند؛ مرا از خویش ناچیزم بر می کشد. به خاطر تنها پدر نیست که اینطور تشنه این قصه غمبارم؛ ولای علی به خاطر تنها پدر نیست. این قصه همه را برملا می‌کند: رعیت را، پدرم، مادرم، عمه ام را، خانه ها را، حکام ولایات را، و مسجد نشین های پویندگی بلال از یاد برده را. پدر چرا نتوانست آنها را از مسجد بیرون بکشد، تفنگ را جانشین بیل کند، و راهشان بیندازد؟ پدر چرا به جای شوراندن رعیت، خود را در موضع مظلوم نشاند و ماند تا لحظه شهادتش از راه برسد؟ پدر تسلیم پیشامدها شد، و این دو نشان مرد خداست.
روح الله لقمه نانش را برداشت و راه افتاد به طرف قلعه حسن فلک، و از آنجا قلعه گل زرد...
در کمرکش دره گل زرد، کنار چشمه می توانست به آرامی بیندیشد، به تخیل میدان بدهد و به بالا پرواز کند؛ بالا و بالاتر...
برگرفته از صفحه 184 کتاب
