اطلاعات بیشتر
کتاب " گردان به تو می نازد" زندگینامه داستانی شهید مدافع حرم،قدیر سرلک به قلم زهرا اسدی
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
همه جا صحبت از سوریه بود و شروع حملات داعش. در مجموعه اعلام کردند هر کس تمایل دارد به جبهه مقاومت سوریه کمک کند، اطلاع بدهد. قرار بود از فیش حقوقی شان ماهیانه مبلغی را کم کنند. هنوز خبر به گوش خیلی‌ها نرسیده بود که قدیر داوطلب شد و فرمش را پر کرد. وقتی از کار خیلی مطلع می‌شد، دوست داشت بقیه را هم شریک کند. همه را غیر مستقیم تشویق می‌کرد. مقابل راهروی متصل به اتاقش تا محمد را دید، پرسید : «برای کمک به جبهه مقاومت تو چقدر میخوای بنویسی؟» این را گفت و به دنبال کارش رفت. تازه با این سوال بود که محمد متوجه اصل ماجرا شد. مدام می گفت: «توی رزق معنوی باید بقیه را هم دخیل کنی.» روحیاتش را کل لشکر می‌شناخت. یک مدت دنبال بانی برای خرید کتاب هدیه به بچه های یتیم بود. شیوه جالبی داشت. به هر کسی می رسید، می گفت: «این مقدار مبلغ را بقیه دادن، نمکش هم تو بده.» طرف می‌پرسید : «نمکش چقدر میشه؟» می گفت : «هر چقدر کرمته، 5 تومن، 10 تومن...»
برگرفته از صفحه 179 کتاب
مشخصات
