فلسفه اخلاق: سلسله دروس مبانی اندیشه اسلامی 4
کد محصول (543274)
کتاب "فلسفه اخلاق"
سلسله دروس مبانی اندیشه اسلامی جلد 4
به قلم مجتبی مصباح
اطلاعات بیشتر
از جمله سؤالاتی که برای هر انسانی رخ می نماید و نقشی مهم برای رسیدن به سعادت ایفا می کند. این است که معیار شناخت خوب و بد و ارزش و ضد ارزش چیست؟ آیا ارزش های اخلاقی نسبی هستند و در جوامع مختلف یا بین انسان های مختلف متفاوتند؟ آیا ارزش ها و ضد ارزش ها منشا واقعی و مشخصی دارند یا این که صرفا بر اساس قرارداد با نظر اشخاص تعیین می شوند؟ دیدگاه اسلام به عنوان دین حق و خانم در این مباحث چیست؟ کتاب فلسفه اخلاق به سؤالات فوق پاسخ می دهد.
در این کتاب تبیین می شود که «ارزش» همواره به معنای «خواسته شده» نیست بلکه به معنای «شایسته ی خواستن» نیز به کار می رود و از این جهت می توان آن را فراتر از میل و خواهش انسان دانست. همچنان که لزوم و الزام نیز همیشه به معنای باید و نبایدهای دستوری و قراردادی نیست؛ بلکه گاه لزوم اخلاقی از مقایسه رابطه واقعی بین فعل و هدف استنتاج می شود؛ از این رو باید و نبایدها نیز می تواند فراتر از میل و خواهش انسان شکل بگیرد و گویای واقعیت هایی مطلق و ثابت باشد. با اثبات واقع گرایی اخلاقی نسبیت اخلاقی ابطال می شود؛ هر چند نوعی نسبیت در ارتباط با شرایط عینی پذیرفتنی است.
در مقام تبیین سرچشمه ارزش و لزوم اخلاقی مکاتب رنگارنگی در دو دسته کلی «واقع گرایی» و «غیر واقع گرایی» شکل گرفته اند که هر کدام به بعد یا ابعادی از مسأله و با شیوه خاصی می پردازد. دیدگاه اسلامی از یک سونگری و کاستی های دیدگاه های دیگر مبراست و علاوه بر برخورداری از پشتوانه عقلی و وحیانی محاسن پذیرفتنی دیدگاه های دیگر را نیز یک جا دارد.
در این کتاب هر چند که روش بحث برای اثبات میانی عقلی است؛ اما از آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام نیز در معرفی مکتب اخلاقی اسلام استفاده شده است.
سرفصل های این کتاب عبارتند از: کلیات /مفاهیم اخلاقی /ارزش و واقعیت /اطلاق و نسبیت اخلاق/ مکاتب اخلاقی غیر واقع گرا/مکاتب اخلاقی واقع گرا /اثبات واقع گرایی /اخلاقی/ معیار ارزش اخلاقی/ ارزیابی صفات اکتسابی و کارهای اختیاری
در بخشی از کتاب می خوانیم:
مطلوبیت کمال
یکی از نتایج حسب ذات این است که وقتی بدانیم میتوانیم چیزهای دیگری را نیز که با وجودمان سازگارند به دست آوریم به داشتن آنها نیز گرایش می یابیم. انسان به طور طبیعی نیازمندی های گوناگونی دارد که به تدریج آنها را درک می کند و می داند که می تواند با بر طرف کردن آنها برخورداری های خود را بیشتر سازد و وجود خود را فزونی بخشد. در فلسفه آنچه با چیزی سازگار است به طوری که با داشتن آن وجود آن چیز فزونی می یابد کمال آن موجود نامیده می شود. بدین ترتیب، انسان با علم به اینکه میتواند کمالات بیشتری داشته باشد این کمالات را نیز دوست دارد.
پس مطلوبیت کمال نیز از آثار حب ذات است و به بیان دیگر، چنان که در مباحث انسان شناسی دیدیم انسان به طور طبیعی کمال طلب نیز هست.
البته معنای کمال طلبی انسان این نیست که همه انسان ها عملاً اهداف یکسانی دارند؛ زیرا هر کسی در پی چیزی است که آن را کمال خود می داند و طبعاً ممکن است چیزی که واقعاً کمال انسان است، برای برخی انسان ها مطلوب واقع نشود، و به جای آن چیزی که حقیقتاً کمال نیست مطلوب واقع شود. از باب مثال، برای کسی که به نیازهای معنوی خود توجهی ندارد کمالات معنوی مطلوب نخواهد بود و در عوض، ممکن است وی لذایذ مادی را کمال خود بپندارد، و طبعاً این لذایذ برایش مطلوب باشد. پس معنای مطلوبیت کمال برای همه انسان ها این است که با صرف نظر از اینکه هر کسی چه چیزهایی را کمال خود میداند کمال طلبی نیز همچون حب ذات، در همه انسانها مشترک است.
برگرفته از صفحه 173 کتاب