قصه های ادواردو
کد محصول (575012)
کتاب "قصه های ادواردو"
قصه مردی ایتالیایی که عاشق امام زمان شد
به قلم محسن نعماء
تصویگری فاطمه زمانی رو
اطلاعات بیشتر
قصه اول
پادشاهان واقعی
سال ها پیش در کشور ایتالیا و توی ویلایی بسیار بزرگ و قشنگ پسر بچه ای به دنیا آمد پسر بچه ای شیرین و تو دل برو به نام «ادواردو». ادواردو خیلی با نمک و دوست داشتنی بود او در همان یکی دو روزی که به دنیا آمده بود حسابی توی دل همه جا باز کرده بود و عزیز همه شده بود.
پدر ادواردو اسمش «جیانی» بود و فامیلش «آنیلی». او سناتور بود. یعنی نماینده مجلس ایتالیا. او به غیر از نمایندگی مجلس، یکی از کله گنده ها و افراد مهم آن کشور هم بود .مادر ادواردو اسمش «مارلا» بود و از شاهزاده های کشور ایتالیا. خانواده آنیلی معروف ترین خانواده توی ایتالیا بودند. کمتر کسی پیدا می شد که اسم خانواده آنیلی به گوشش نخورده باشد.
پدر ادواردو از آن پولدارهای درجه یک بود. از آن ها که به زور دومی اش پیدا می شد. او ثروتمندترین مرد ایتالیا بود و یکی از ثروتمندترین آدم های جهان! هیچ کسی پول و ثروتش به اندازه پدر ادوارد و نمی رسید. جیانی آنیلی بزرگترین شرکت های ماشین سازی دنیا را داشت.
شرکتهایی مثل: فیات ،فراری، لانچیا، لامبورگینی، مازراتی، ایویکو، جیپ و....
او شرکتهای بزرگ لوکوموتیوسازی، هلی کوپترسازی و تانک سازی هم داشت. جیانی به جز این ها! صاحب شرکت های راه و ساختمان سازی، شرکت های طراحی مد و لباس، شرکت های تولید کننده وسایل پزشکی و... بود. چند بانک و بیمه خصوصی، دو روزنامه معروف ایتالیایی و باشگاه فوتبال «یوونتوس» هم مال جیانی بود.
پول از زمین و آسمان و از در و دیوار روی سر جیانی می بارید. او دیگر از پول زیاد داشت خفه می شد. بسته های بیشمار دلار پیش جیانی، فرقی با یک دستمال کاغذی مچاله شده نداشت. جیانی سالی 60 میلیارد دلار پول در می آورد؛ اندازه سه برابر درآمد نفتی کشور ایران! یعنی آن همه پول و ثروت ریخته می شد توی جیب یک نفر! فقط و فقط توی جیب یک نفر برای همین ایتالیایی ها به خانواده آنیلی لقبِ «پادشاهان واقعی ایتالیا» را داده بودند.
تمام آن پول ها و آن ثروت افسانه ای بعد از جیانی قرار بود به همان پسر بچه شیرین و تو دل برو برسد.
به ادواردو .و در آینده ای نزدیک «ادواردو آنیلی» به یکی از پولدارترین و ثروتمندترین آدم های دنیا تبدیل می شد...
برگرفته از صفحات 11 الی 14 کتاب