زن (فاطمه فاطمه است)
زن (فاطمه فاطمه است)
کد محصول (447227)
کتاب"زن" فاطمه فاطمه است"به قلم دکتر علی شریعتی
اطلاعات بیشتر
کتاب "زن _فاطمه فاطمه است" از سه بخش اصلی و یک بخش ضمیمه ها تشکیل شده است.این بخشها عبارت اند از:
1.فاطمه فاطمه است.این بخش،نخست به صورت سخنرانی در تاریخ 14/04/1350 در تالار حسینیه ی ارشاد ارائه شده و سپس-همان طور که مقدمه ی آن نشان می دهد_ توسط معلم شهید تکمیل گردیده و به صورت کتاب در آمده است.
2.انتظار عصر حاضر از زن مسلمان.این سخنرانی در تاریخ 4/4/1351در تالار حسینیه ی ارشاد عرضه شده،و متن موجود در این مجموعه از روی نوار سخنرانی پیاده گردیده است.
3.سمینار زن.این بخش شامل سخنان دکتر شریعتی است که در سمینار زن در ایام فاطمیه سال51(22 و23و 24تیرماه)ایراد گردیده است.در این سمینار علاوه بر معلم شهید،افراد دیگری نیز شرکت داشته اند که اسامی آنها در لا به لای سخنان معلم شهید آمده است.لازم به تذکر است که در سمینار مزبور،معلم شهید علاوه بر ارائه نظریات خود به جمع بندی و توضیح برخی از نظرات سخنرانان دیگر نیز پرداخته است.
4.ضمیمه ها.این بخش از یک قسمت تشکیل شده است که عبارت است از متنی که از یک نوار گفت و گوی خصوصی پیاده شده است.این گفت و گو در زمستان سال 1355(پس از آزادی دکتر از زندان)انجام گرفته و تحت عنوان "حجاب"معروف گردیده است.در این قسمت موضات مختلفی مورد بحث قرار می گیرد،ولی چون قسمت اعظم آن با مطالب بخشهای اصلی هماهنگی و نزدیکی دارد،به این مجموعه ضمیمه شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
در جامعه و فرهنگ اسلامی،سه چهره از زن داریم:یکی چهره زن سنتی است و مقدس مآب؛و یکی چهره ی زن متجدد و اروپایی مآب که تازه شروع به رشد و تکثیر کرده است و یکی هم چهره ی فاطمه،و زنان ((فاطمه وار))!که هیچ شباهت و وجه مشترکی با چهره ای به نام زن سنتی ندارد.سیمایی که از زن سنتی در ذهن افراد وفادار به مذهب در جامعه ی ما تصویر شده است با سیمای فاطمه همان قدر دور و بیگانه است که چهره ی فاطمه با چهره ی زن مدرن.در دنیای امروز ،به خصوص در مشرق زمین و بالاخص در جامعه ی اسلامی و ایرانی،با واقعیتی که روبه روییم،ایجاد یک تضاد است و یک بحران و یک دگرگونی و فروریختن و آشفتگی بسیار شدید در خصوصیات انسانی و رفتار و عادات اجتماعی و طرز تفکر،و اصولا تغییر شکل انسانی که تیپ خاصی به نام (روشنفکر) و (زن و مرد تحصیل کرده)یا (متجدد)به وجود آورده است که با زن و مرد (سنتی)در تضاد است.
این تضاد،تضادی است که باید به وجود می آمد و هیچ کس قادر به جلوگیری اش نبود.جبری بود که هیچ قدرتی نمی توانست جلوگیرش باشد.این نه به معنای تایید این دگرگونی است و نه انکارش،که بحث این نیست؛بلکه سخن این ست که با تغییر و دگرگونی جامعه،تغییر لباس مرد،تغییر فکر و تغییر زندگی و جهت او،زن نیز جبرا تغییر می کند و امکان ماندنش در قالبهای همیشگی نیست.
در نسلهای گذشته،پسر اهل بود،درست قالب پدرش؛و پدر هیچ وسوسه ای نداشت که پسرش شکلی کاملا بدیع و تازه و ناشناخته بگیرد وبعد به صورتی در بیاید که میان پدر و پسر هیچ گونه وجه اشتراک و تفاهمی وجود نداشته باشد و چنان احساسات نامشابه میان هر دو باشد که حتی یک دقیقه بی انتقاد و بدبینی و ستیزه نتوانند به گفتن بنشینند.اما امروز چنین نیست،که یکی از خصوصیات قرن ما_چه در شرق و چه در غرب_فاصله میان دو نسل است؛که از نظر((زمان تقویمی))فاصله شان سی سال است و از نظر ((زمان اجتماعی))سی قرن.دیروز جامعه ثابت بود و ارزشها و خصوصیات اجتماعی غیرقابل تغییر می نمود.در طول100،200،300سال هیچ چیز عوض نمی شد.زیربنای اجتماعی،شکل تولید و توزیع،نوع مصرف،رابطه ی اجتماعی،حکومت ،نوع تبلیغات دینی،مراسم مذهبی،خلق و خوی،ارزشهای مثبت و منفی،هنر،ادبیات و زبان و همه چیز،در دوره ی((باباها))و ((بابا بزرگها))،همان بود که در دوره ی ((بچه ها))و ((نوه ها)).
(کتاب زن فاطمه فاطمه است /صفحه 53)