اطلاعات بیشتر
چون دیدم سلطان شهوت و غضب بر مردم چیره گشته و مردم مشغول به نفس خود شده اند و اخرت را به بوته فراموشی سپرده اند، این کتاب را به نگارش در آوردم و نام آن را « ارشاد القلوب الی الصواب » نهادم تا هرکس به آن عمل نماید از عذاب دردناک الهی در امان بماند
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
در آن روز ، مادر با فرزندش رو در رو می گردد و به او میگوید : ای فرزندم ، آیا شکم من ، ظرف تو نبود؟ فرزند او می گوید : آری ای مادرم . مادر می گوید : آیا پستان های من تو را سیراب نکردند ؟ فرزند می گوید : آری ای مادرم . پس آنگاه مادر به او می گوید : گناهان من سنگینی کرده حال می خواهم که تو فقط یکی از گناهان مرا بر عهده بگیری ولی او می گوید : مادرچان ، من سرگرم و گرفتار خودم هستم پس مادر در حالی از نزد فرزند می رود که گریان است و این همان تفسیر سخن خداوند فرازمند است که فرموده : پس آن روز در میان آنان نسبت خویشاوندی نخواهد بود و از جای یکدیگر نمی پرسند.
ترجمه و متن کامل ارشاد القلوب 1/ صفحه ی 159
امام صادق فرموده است : پیامبر خدا به هراه جمعی از مهاجران و انصار در صحن مسجد خویش در مدینه نشسته بود در حالی که حضرت علی در جانب راست ایشان و ابوبکر و عمر نیز در سمت چپشان نشسته بوده اند که ناگاه کبوتری هم چون کبوتر های نامه رسان بر بالای سر آن حضرت به پرواز در آمد چیزی با خود داشت پس پیامبر خدا به حضرت علی فرمود: اتی ابا الحسن ، هدیه ای از جانب خداوند برای ما آورده شده است سپس آن حضرت دست خود را به سوی آن کبوتر گشود و او هم با طنازی به دست ایشان نزدیک شد و جامی پدیدار گشت ، جامی که درخشش چشم همه کسانی را که در مسجد بودند خیره ساخت و دارای بویی بود که عقل از سر تمامی مردم ربود . جام در حالی که به زبان عربی ، خداوند فرازمند را تسبیح می گفت و تقدیس می کرد و می ستود فرود آمد و در کف دست راست پیامبر خدا نشست و عرض کرد ....
ترجمه و متن کامل ارشاد القلوب 2/ صفحه ی 205
