اطلاعات بیشتر
این کتاب شامل 130 ماجرای زهرایی می باشد ،که از یک سو شامل خاطرات کسانی است که به ساحت مقدس حضرت صدیقه سلام الله علیها احترام کرده‌اند و از حریم سیدة النساء سلام الله علیها دفاع نموده اند، و یا به آستان ملکوتیش متوسل شده‌اند. آنان که حضرتش پاسخ محبت و آنان را داده و نخی از چادر خاکی اش را به آنان هدیه فرموده است. از سوی دیگر در بردارنده وقایع کسانی است که باعث اسائه ادب به آستان فاطمی و یا کوتاهی در یاری فاطمه سلام الله علیها به سزای عمل خود رسیده اند و یا هشداری به آنان داده شده است.
در بخشی از متن این کتاب می‌خوانیم؟
حدود سال 1384 شمسی یکی از مومنین برای من نقل کرد:
در خواب دیدم زلزله شدیدی شده و وحشت تمام وجودم را فرا گرفته است. در آن گیر و دار مردی مهیب با مژه های ژولیده و بسیار وحشتناک به طرف من آمد. نزدیک من که رسید مشتی آتش سرخ در دست من گذاشت. من که دستم می سوخت فریاد زدم: «یا زهرا، یا زهرا» و آتش را کناری انداختم. آن مرد دوباره به طرفم آمد درحالی که باز هم آتش در دست داشت. این بار می دویدم و فریاد می کشیدم: «یا زهرا، یا زهرا». ناگهان دیدم در مقابل من دیواری است و پنج بانوی مجلله که از سرتاپا پوشیده بودند تشریف آوردند و کنار دیوار نشستند. به برکت نام حضرت زهرا سلام الله علیها و تشریف فرمایی آن بانوان، آن مرد و آتش ناپدید شدند و من نجات پیدا کردم و از خواب بیدار شدم.
برگرفته از صفحه 71 و 72 کتاب
مشخصات
