اطلاعات بیشتر
شناخت عقاید و جهان بینی مقدمه تکامل و سعادت بشر است و فراگیری آن، که «فقه اکبر» نامیده می شود و اساس و ریشه ی همه معرفت است، همان معرفتی که در کلام امیرمومنان علی (ع) باعث نورانیت دل می گردد (المعرفته نور القلب)، این نوشتار گامی به سوی آن معرفت الهی است.
مجموعه حاضر پرسش ها و پاسخ های حجت الاسلام رضا محمدی است که در شبکه سراسری رادیو معارف پخش شده است و اینک به صورت مکتوب عرضه می گردد.
عناوین هر جلد از این کتاب عبارت است از: خداشناسی، پیامبر شناسی، امام شناسی، معاد شناسی و عدل شناسی.
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
اعتقاد به جبر و انکار اختیار و انسان را موجودی دست و پا بسته باور داشتن، آثار سوء فراوانی هم به لحاظ نظری دارد و هم به لحاظ عملی .هم از جنبه های فردی و هم اجتماعی نتایج تاسف باری از خود برجای می گذارد .انسان معتقد به جبر ،خود را همانند مرغی بال و پر شکسته و در قفس می بیند که بر هیچ جنبش و حرکتی قادر نیست و چنین انسانی فاقد قدرت تفکر است همه درها را در مقابل خود بسته می بیند، او حق هیچگونه اعتراضی در مقابل حق کشی ها و ناگواری‌ها ندارد. یاس و دلمردگی،رکود و رخوت و سستی از آثار عملی اعتقاد به جبر است؛ .چون هیچ تاثیری در تغییر مقدرات خود ندارد، پس هر گونه تلاش و تکاپویی از سوی او بی حاصل و بیهوده است. دنیای چنین شخصی همانند دریای منجمد فاقد هرگونه موج و حرکت و پویایی است و اثری از حیات و تکاپو در آن مشاهده نمی شود .یکی از آثار اجتماعی اعتقاد به جبر آن است که هر نوع ظلم و ستمی، توجیه علمی و عقیدتی پیدا می کند، ظالم خود را مجبور به ظلم کردن میبیند و مظلوم نیز خود را مجبور به انظلام ؛چنانکه هر نوع بهره کشی و استثمار و به استخدام در آوردند دیگران از یک سو و پذیرش محرومیت و فقر و عدم برخورداری و بهره دهی از سوی دیگر توجیه پیدا می کند. بی جهت نیست که بنی امیه جبرگرایی را در راس برنامه های سیاسی خود قرار داده بودند؛ مثلاً معاویه به طور رسمی به عمال خود طی بخشنامه‌ای دستور داده بود که تا می توانند جبرگرایی و شعر را در جامعه اشاعه دهند. عبیدالله بن زیاد که از کارگزاران بنی امیه بود بعد از شهادت امام حسین علیه السلام همه جنایات سپاهیان ناجوانمرد خود را به خدا نسبت داد و خطاب به زینب سلام الله علیها گفت: کار خدا را نسبت به خاندان د چگونه دیدی؟... چنانکه به علی بن الحسین علیه السلام گفت :مگر خدا علی بن حسین علیه السلام را نکشت؟
هنگامی که از معاویه پرسیدند :چرا یزید را بر گردن مسلمانان سوار کردی؟ گفت :امر یزید، امری جبری و به قضا و قدر الهی بود و بندگان در امور خود اختیاری ندارند و با اعتقاد به جبر تمام مظالم و حق کشی ها و بهره‌کشی ها توجیه علمی پیدا می‌کند .کاخ نشین خود را مجبور به کاخ نشینی و خاکستر نشین نیز خود را مجبور به تحمل همه مصائب و دم نزدن می داند.برخوردار مجبور است دریا دریا نعمت و بیچاره نیز مجبور است کشتی کشتی محنت داشته باشد یکی باید صد ناز و نعمت داشته باشد و دیگری نان جو آغشته در خون.
برگرفته از صفحه 66 و 67 کتاب (جلد پنجم)
