اطلاعات بیشتر
کتاب "قبله آخرین جلد دوم وظایف منتظران"به قلم استاد مسعود عالی، باموضوع مهدویت، این کتاب دارای شش فصل می باشد که عبارتند از:
- فصل اول: وظایف منتظران
- فصل دوم: ادب به ساحت مقدس امام زمان (عج)
- فصل سوم: تجدید عهد با امام زمان (عج)
- فصل چهارم: نزدیک دیدن ظهور
- فصل پنجم: غربت زدایی از امام زمان (عج)
- فصل ششم: شیوه های یاری قلبی امام عصر (عج)
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
هم زیستی با یاد امام زمان (عج)
آقای شیخ رجبعلی خیاط که از بندگان صالح خدا بود، از همین کسانی بود که یاد و نام حضرت برای او ملکه شده بود. جلساتش بدون یاد و نام حضرت و دعا برای فرجش تمام نمی شد.
یکی از شاگردانش درباره ایشان می گوید: شیخ صلوات هایش همواره با «عجل فرجهم» بود و در طول سال ها که در کنارش بودم، آرزویی جز فرج حضرت در او احساس نکردم.
همیشه تذکر می داد:«رفقا چیزی جز فرج آقا نخواهید و اگر کسی درباره حضرت و ظهورش میگفت منقلب می شد».
تکیه اش بر آمادگی و وارستگی بود. میگفت: «انسان هرچند عمرش کفاف نکند و ظهور را درک نکند باید این گونه باشد». و قضیه داوود را نقل می کرد که در بیابان مورچه ای را دید که خاکهای تپه ای را از جایی به جای دیگر انتقال می داد.
حضرت داوود که زبان حیوانات را می دانست سؤال کرد: «این چه کاری است که انجام می دهی؟ مورچه گفت: «معشوقی دارم که شرط وصال خودش را نقل خاک های این تپه به فلان جا گذاشته است».
حضرت داوود خندید که تو اگر تمام عمرت را هم این خاک ها را جابه جا کنی مقدار کمی از تپه را جابه جا کرده ای!!
مورچه گفت:«خودم میدانم عمرم کفاف جابه جا کردن تمام خاک های این تبه را نمی کند ولی دلم خوش است که اگر در این راه بمیرم، به عشق محبوبم و در راه او مرده ام».
حضرت داوود گریه افتاد و فهمید این جریان برای او درسی بوده است که باید دائم در راه محبوب تلاش کرد.
برگرفته از صفحه 101 کتاب
