معرفت شناسی: سلسله دروس مبانی اندیشه اسلامی 1
کد محصول (543268)
کتاب "معرفت شناسی"
سلسله دروس مبانی اندیشه اسلامی (جلد اول)
به قلم مجتبی مصباح و عبداله محمدی
اطلاعات بیشتر
معرفت شناسی اولین پایه برای ورود به عرصه ی علم و دانش و شناخت است. هر گونه تلاش علمی بر پاسخ گویی به برخی پرسش های بنیادین معرفت شناختی متوقف است. پرسش هایی از این دست: آیا واقعیت ثابت و مطلقی وجود دارد که قابل شناخت باشد یا شناخت و معرفت نسبی و وابسته به شرایط ذهنی اشخاص است؟ معیار تشخیص معرفت صادق و کاذب چیست؟ معرفت یقینی چه ویژگی هایی دارد؟ برای دست یافتن به شناخت معتبر چه راه هایی وجود دارد؟ معرفت دینی چه نوع معرفتی است و اعتبار آن چه قدر است؟ معرفت شناسی دانشی است عقلی که به چنین مسائلی پاسخ می دهد.
این کتاب به مسائل بنیادین معرفت شناختی می پردازد و اثبات می کند که:
1. همه ی امور در معرض شک و تردید نیستند؛ بلکه همواره حقایقی بدیهی و غیر قابل انکار وجود دارند (ابطال شکاکیت)
2.حقایقی مطلق و ثابت وجود دارند که نسبت به افراد مختلف با ذهنیت ها و سلایق متفاوت، یکسان اند و چنین نیست که نسبت به برخی افراد درست و نسبت به برخی دیگر نادرست باشند.(ابطال نسبیت)
3.درست است که انسان ها معمولا با ذهنی انباشته از پیش دانسته ها و گرایش ها به سراغ متن می روند و ممکن است آن را هماهنگ با پیش دانسته ها و حب و بغض های خود تفسیر کنند. اما چنین نیست که کنترل این پیش دانسته ها و گرایش ها ممکن نباشد و نتوان متن را بدون دخالت آن ها فهمید و تفسیر کرد. هر کلام و متنی معنای واحدی دارد که منظور گوینده و نویسنده است با کاربرد برخی قواعد می توان به معنای مقصود دست یافت و چنین نیست که فهم مراد گوینده ناممکن باشد.( ابطال هرمنوتیک)
4.برداشت های هم عرض و متعارض از یک متن معتبر نیست. ابطال (تعدد قرائت ها)
5.ادیان گوناگون از نظر حقانیت و اعتبار یک سان نیستند. دین و مذهب حق یکی بیش نیست. (ابطال پلورالیزم دینی)
سرفصل های این کتاب عبارتند از: کلیات/ علم حضوری / ارزش علم حضوری /علم حصولی/ ارزش علم حصولی/ راه های معرفت/ شک گرایی و نسبیت گرایی /هرمنوتیک فلسفی/ارزیابی معرفت دینی/ تعدد قرائت ها/ پلورالیسم دینی
در بخشی از کتاب می خوانیم:
ارزش یا اعتبار معرفت
از علوم می توانند وسیله کسب درآمد و تولید ثروت باشند، یا برای سعادت انسان سودمند افتند. این علوم به لحاظ نتایج سودمندی که دارند ارزشمندند. اما مقصود معرفت شناسان از ارزش معرفت چنین ارزش هایی نیست برای آنکه مقصود از ارزش معرفت در مباحث معرفت شناسی روشن شود به مثال زیر توجه کنید :
اگر از درون آینه ای کاملاً شفاف منظره ای را تماشا کنیم، می توانیم مطمئن باشیم که منظره مزبور همان گونه است که ما آن را در آینه می بینیم. اما اگر آینه شفاف نباشد نمی توانیم به طور کامل به آن اعتماد کنیم و یقین کنیم که منظره واقعی همان گونه است که ما در آینه می بینیم. طبعاً هر چه شفافیت آینه کمتر باشد، احتمال آنکه ویژگی های منظره واقعی را با آن بتوانیم ببینیم کمتر می شود.
معرفت حقیقی نیز مانند آینه شفاف، قطعاً واقعیت را به درستی نشان می دهد. اما ممکن است همه چیزهایی که معرفت تلقی می کنیم چنین نباشند. معرفت شناسان با صرف نظر از اینکه چیزهایی که معرفت می دانیم به چه کار خاصی می آیند، در این باره تحقیق می کنند که تا چه اندازه می توانیم آن ها را به درستی واقع نما بدانیم و به آنها در فهم واقعیت ها اعتماد کنیم. پس مقصود ایشان از ارزش یک معرفت، ارزش واقع نمایی معرفت است، که عبارت است از میزان اعتماد پذیری آن معرفت برای فهم و كشف واقعیت و طبعاً مقصودشان از معرفت چیزی است که نوعی آگاهی تلقی می شود. به عبارت دیگر، از نظر معرفت شناسان، مقصود از ارزش معرفت، همان اعتبار معرفت است و معرفت معتبر معرفتی است که در فهم واقعیت می توان به آن اعتماد, و با آن واقعیت را کشف کرد.
با توجه به آنچه گذشت قابلیت اعتماد به واقع نمایی معرفت ها یا همان ارزش و اعتبار معرفت ها درجات گوناگون دارد: معرفتی که کاملاً درخور اعتماد و به یقین کاشف واقع باشد، کاملاً ارزشمند و معتبر است و معرفتی که برای کشف واقع تا حدی قابل اعتماد باشد به همان اندازه ارزش و اعتبار دارد درباره درجات ارزش و اعتبار معرفت در درسهای بعد سخن خواهیم گفت.
برگرفته از صفحات 30 الی 32 کتاب