اطلاعات بیشتر
کتاب جام جهانی در جوادیه ماجرای چند نوجوان پااین شهر است که علاقه ی زیادی به فوتبال دارند و در زمین خاکی فوتبال بازی می کنند تا اینکه با پسر سفیر کانادا در ایران اشنا می شوند و جام جهانی درجوادیه به پا می کنند.
در بخشی ازاین کتاب می خوانیم:
از بلند گوی سالن سرود ملی آرژانتین پخش می شد.سالن پر از تماشا چی بود.همه ایستاده بودند.سیاوش،الکس را زیر نظر داشت.الکس کاپیتان تیم کانادا بود.سیاوش به خوبی علائم اضطراب و دلشوره را در چهره الکس می دید.هر دو تیم برای تماشاچی ها دست تکان داده تعظیم کردند.تشویق ها بیشتر شد.داور کاپیتان هردو تیم را صدا کرد.الکس و کاپیتان آرژانتین که مثل ورون بازیکن ملی پوش ارژانتین سرش را تراشیده بود وسط زمین رفت.دو کاپیتان با هم دست دادند. تیم کانادا بازی را شروع کرد.الکس در نوک حمله بود.کانادایی ها خیلی خوب می دویدند، جاگیری می کردندو به هم پاس می دادند.چند دقیقه اول توپ زیر پای بازیکنان کانادایی بود. اما...
