جواهر الایقان و سرمایه ایمان

کتاب "جواهر الایقان و سرمایه ایمان"به قلم عالم ربانی فقیه و مجتهد ملا آقا دربندی می باشد.این کتاب از چهارده فصل تشکیل شده که هر فصل نیز مقام،و مجالسی دارد.مهم ترین موضوعاتی که در این کتاب آمده است،عبارتند از:در احوالات حضرت مسلم و فرزندانش علیهم السلام،در احوالات شب،سحر و روز عاشورا؛در بیان احوالات و مجاهدات اصحاب سید الشهداء علیه السلام و همچنین جمعی از بنی هاشم علیهم السلام؛در بیان فضایل و مناقب و مجاهدات حضرت ابالفضل العباس علیه السلام؛در بیان فضایل و مناقب حضرت علی اکبر علیه السلام؛در بیان فضایل و مناقب و احوالات حضرت سیدالشهداء علیه السلام و همچنین جمله ای از مجالس و مقامات که سرشار از محبت و عشق حسینی علیه السلام و توام با تحقیقات و بیانات و مطالب رشیقه ی لطیفه ی دقیقه ی شریفه است،به نحوی که خواننده را مشتاق می نماید که سلسله مباحث این کتاب را دنبال نماید.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

بعد از اینکه شدید شد عطش و تشنگی به اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله،و شنید جناب سید الشهداءعلیه السلام صدای اطفال را که فریاد و نداء می کردند،العطش العطش می گفتند،پس عباس علیه السلام وقتی که فریاد و ناله ی اطفال و حرم رسول الله صلی الله علیه و آله را شنید زر به سوی آسمان کرد،عرض کرد:الهی و سیدی اعتد بعدتی و املالهولاء الاطفال قربه من الماء.پس عباس علیه السلام سوار بر اسب شد و نیزه اش را به دست گرفت و خیک را به دوشش انداخت و روانه سمت فرات شد.

پس هنگامی که آن قوم کفار دیدند که عباس علیه السلام قصد فرات کرده و به سوی فرات می رود احاطه کردند او را از هر طرف و از هر مکان.پس عباس علیه السلام گفت:ای قوم!شما کافر هستید یا مسلمان؟ آیا جایز است در مذهب شما و رواست در دین شما که منع کنید و مضایقه نمائید برادر من امام مظلوم علیه السلام و عیال او علیهم السلام را از آب فرات؟و حال اینکه درندگان و جانوران صحراها و بیابان ها از این آب می خورند و می آشامند و برادرم حسین و عیال و اطفال او علیهم السلام از تشنگی نزدیک است بمیرند و روح از بدن ایشان پرواز نماید!آیا متذکر نمی شوید و یاد نمی کنید تشنگی و گرمی آفتاب روز قیامت را؟

(کتاب جواهر الایقان /صفحه 428)