سلوک عاشورایی منزل ششم حق و باطل
کد محصول (447515)
کتاب سلوک عاشورایی منزل ششم حق و باطل به قلم آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی
اطلاعات بیشتر
کتاب حاضر ششمین جلد از مجموعه سلوک عاشورایی است. مباحث این کتاب به تحلیل قیام و انقلاب امام حسین علیه السلام بر اساس عنصر« حق و باطل » اختصاص دارد و به مناسبت دهه اول محرم سال 1429 هجری قمری مصادف با دی ماه 1386 افاضه گردیده است. کتاب حاضر دربردارنده بیست و دو مجلس است. «حق و باطل » از اساسی ترین مفاهیم دینی و محور ارزیابی همه اندیشه ها و عمل هاست.حضرت استاد رحمة الله علیه پس از تبیین این دو مفهوم, محوریت آنها را در قیام امام حسین علیه السلام نشان داده اند. سنگین و تلخ بودن حق و در نقطه مقابل, سبک و شیرین بودن باطل, که علاوه بر تداول در فرهنگ عمومی مورد اشاره روایات اهل بیت علیهم السلام نیز قرار گرفته است. شناخت مصادیق حق از جمله مباحث دیگر است .در ادامه « عقل سلیم » و « نقل صحیح » دو ابزار شناخت حق هستندکه برای رفع حیرت در شناخت مفهوم یا مصداق آن معرفی شده اند.استاد رحمةالله علیه بزرگترین لغزش گاه برای جامعه اسلامی در شناخت و پیروی از حق را گرفتار آمدن مردم به بلای اغوا و اضلال می دانند.ایشان ضمن تبیین تفاوت این دو و ارائه نمونه های ملموس در ناریخ کربلا, فقر فرهنگی را زمینه ساز اصلی ابتلای جامعه به آنها می داند.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
جلسه گذشته روایتی را از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کردم که حضرت فرمودند: بیمی که من نسبت به امت خودم دارم, فقر فرهنگی و کج اندیشی است, نه فقر مادی و اقتصادی. من می خواهم تذکری را عرض کنم تا از حدیث سوء استفاده نشود. این که حضرت می فرماید: سوء تدبیر, این مربوط به اشخاص است, نه مربوط به دین. یک وقت اشتباه نکنید! فقر فرهنگی گاهی از این ناشی می شودکه فرهنگ, کمبود دارد و فقیر است.منظورحضرت این نیست.آیا حضرت می فرماید:اسلام کمبود دارد؟این تعبیرها مغالطه است. اما فقر فرهنگی گاهی از کمبود فرهنگ نیست; بلکه من کمبود دارم.در اینجا فرهنگ کامل است; درک من از فرهنگ کم است. این هم باعث فقر فرهنگی می شود. من, کم دارم نه دین.
در مسئله فقر مادی هم همینطور است;یعنی از نظر منابع مادی, ثروت کم نیست.بلکه من عرضه بهره گری از ثروت های موجود را ندارم. بی عرضگی و کمبود از طرف من است, نه اینکه ثروت نیست.حضرت هم وقتی می فرماید: مشکل امت من سوء تدبیر است;مشکل مربوط به اشخاص است, نه دین اسلام. والا ما در بین ادیان الهی و فرهنگ های بشری, فرهنگی غنی تر از اسلام نداریم. در ادیان الهی این طور است, چه رسد به ادیان بشری. پس اشتباه نکنید! فقر فرهنگی به معنای فرهنگ فقیر نیست, بلکه درک ما نسبت به فرهنگ غنی اسلام کم است.
البته بحث دیگری هم در اینجا مطرح است و من نمی خواهم وارد آن بشوم. آیا رابطه ای میان فقر فرهنگی با فقر مادی و اقتصادی هست یا نه؟ اجمالا بگویم که بله; رابطه وجود دارد و اگر مسلمین آن طور که شایسته بود از فرهنگ غنی اسلام بهره گیری می کردند هیچ گاه به فقر مادی و اقتصادی هم گرفتار نمی شدند.بدبختی های اقتصادی مسلمین هم از بی عرضگی خودشان است.
( کتاب سلوک عاشورایی/منزل ششم/ صفحه 123 و 124 )