خرمالوها را به گنجشک ها بفروش
کد محصول (447373)
کتاب خرمالوها را به گنجشک ها بفروش
به قلم محمد حنیف
اطلاعات بیشتر
خرمالوها را به گنجشک ها بفروش را انتشارات کتاب جمکران منتشر کرده است .
محمد حنیف محقق و داستان نویس است و این کتاب تازه ترین اثر اوست . این رمان روایتگر داستان ریحانه است که در دانشگاه درس می خواند و خواستگارانی دارد یکی از آنها پسر همسایه و دیگری امیریل همکلاسی او در دانشگاه است اما پدر ریحانه با آنها مخالفت میکند .
در نهایت ریحانه با پسر دایی خود یغما نامزد می کند تا پدرش را راضی کند و از اینجا داستان یغما و ریحانه وارد مرحله جدیدی می شودو اتفاقات داستان رقم می خورد.
کتاب خرمالوها را به گنجشک ها بفروش در پنج فصل تنظیم شده است که هریک دارای بخش های دیگری است .
در بخشی از این کتاب میخوانیم :
می دانم که این نامه را اکنون نخواهی فهمید, ولی مینویسم چون به عدالت خدا باور دارم . میدانم دیر نیست روزی که به یاد نامه من بیفتی وآن را دوباره بخوانی و با خود بگویی : "چرا زودتر نفهمیدم؟ "ما کم نگذاشتیم نه من و نه پدرم . با اینکه میدانی هیچگاه نتوانسته ام تو را در قلبم جا بدهم به خاطر رعایت حال پدرم نامزدت شدم تو را که ظاهرا نمی توانی حریم محبت را پاس بداری .
محبتی که من به تو ندارم , پدر داردپدری که همه کار کرده تا تو را به خواسته ات برساند; دخترش ا نامزدت کرده و تو حتی نمی خواهی برای حفظ ظاهر هم که شده سری به نامزدت بزنی سری به من نه به دایی ات که قلبش بیمار استو چشمش بر در .
در این چند ماه اخیر یک بار به خانه ما سر زدی ,وقتی من خانه نبودم, وقتی یکی از مشتریان کارخانه چک جعلی داده بود و تو باید غرامت کلاه برداری او را می پرداختی . بیچاره پدرم چه قدر از دیدنت خوشحال شده بود . شب که به کارش ایراد گرفتم , گفت: "پنجاه میلیون چه قابله !"
اما در نگاهش از من گریزان بود, می توانستم بی اعتمادی را ببینم.
بی اعتمادی ای که تو به او هدیه داده بودی ; خواهرزاده ی عزیزش ...
اگر همان کتاب های دانشگاه را می خواندی , می خواندی و می فهمیدی , امروز در آستانه مردودی در امتحان انسانیت قرار نگرفته بودی .
اگر همان یک جلد هزارو یکشب را خودت خلاصه کرده بودی , این روزگارت نبود.
برگرفته از صفحه 209 و 210