باغ طوطی
باغ طوطی
کد محصول (447375)
کتاب باغ طوطی به قلم مسلم ناصری
اطلاعات بیشتر
کتاب باغ طوطی را انتشارات کتاب جمکران منتشر کرده است .
این کتاب جدیدترین اثر نویسنده است که برای نگارش آن تقریبا دو سال زمان صرف کرده است .باغ طوطی یک رمان درباره سرگذشت ایرانی هایی است که بین سالهای 40 تا 60 هجری در کوفه زندگی می کردند.
میثم تمار یکی از ایرانیانی است که به عنوان برده در کودکی به کوفه برده می شود و در دوران خلافت امیرالمومنین علیه السلام با ایشان آشنا می شودو پس از مدتی به مقامی در نزد ایشان می رسد که مورد وثوق ایشان قرار می گیرد و در نهایت به دلیل عشق سرشار به علی بن ابیطالب علیه السلام به دست عبید الله بن زیاد همانگونه که مولایش علی علیه السلام فرموده بود به شهادت می رسد.
نویسنده یکی از دلایل نگارش رمان باغ طوطی را اینگونه شرح می دهد:
در مقطعی هستیم که عدهای بین ایرانیت و اسلامیت گرفتارند و برخی نیز فکر می کند که اسلام به ایران ضربه زده است .تلاش کردم در باغ طوطی برداشت درستی از اسلام به مخاطب داده شود .مخاطب با خواندن این رمان متوجه میشود بین ایرانیت و اسلامیت تضادی نیست بلکه اصل انسان بودن و درست زیستن است .
مخاطب رمان در عین حال که متوجه تضاد بین عرب و عجم می شود اما عاشق اسلام می ماند.
به عقیده نویسنده, مخاطبان کتاب " باغ طوطی را بخوانند "زیرا اثری متفاوت در بین آثار مذهبی است و حداقل از حیث مضمون متفاوت است .
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
ساعتی که می گذشت همراهان خلیفه می دانستند که باید بروند و او را با جوانک پارسی تنها بگذارند .میثم این کلمه ها را که از دهان داماد پیامبر(ص) بیرون می آمد دوست داشت .آن وقت امیرالمومنین چیزهایی به او می گفت کا باورش سخت بود; از گذشته های دور گرفته تا وقایعی که در آینده رخ خواهد داد. چیز هایی بیان می کرد که میثم تنش به لرزه درمی آمد.گاه که کسی از جلوی دکانش می گذشت میگفت که در روزگار آینده چه خواهد کرد .کسانی که او نمی توانست قبول کند دست به آن کارهای خطرناک بزنند وقتی خلیفه می دید شنیدن این حرف ها جوانک پارسی را حیران کرده نام خرماها را می پرسید.
سرورم نام این خرما برنی است که ما عجم ها به آن برنامک می گوییم. این یکی خرمای زرد و طلایی موشان است .
می خندید و ادامه می داد : " نمی دانم چه چیز مشترکی بین ما و موش هاست که هم ما این خرما را دوست داریم وهم موش ها .النته عرب ها به آن ام حرذان می گویند."
بعد سبدی را جلو می آورد که مشتی خرمای خشک ته آن بود .ادامه می داد:"این هم خرمای سابری است که سفید و خوشمزه است .عیب آن این است که کمی سفت است و به دندان می چسبد. "
( کتاب باغ طوطی / صفحه 92 )