سبد خرید شما خالی است

چلچله ها

چلچله ها

کد محصول (447692)

(0)

کتاب" چلچله ها " داستانی فارسی به قلم محمود گلابدره یی

زمان باقی مانده
12,000 تومان
10,800 تومان

اطلاعات بیشتر

در این کتاب عزیز آقا, جوانی است اهل شمیران که با شروع جنگ تحمیلی عراق به جبهه می رود, اما پس از چندی سر از عراق درمی آورد و مقیم کربلا شده و سپس خادم حرم حضرت امام حسین علیه السلام می شود. او در ایران با پونه ازدواج کرده بود. در کربلا نیز با خانواده ای آشنا می شود که نام دخترشان پونه است. او با دختر این خانواده ازدواج می کند. پس از سال ها که عزیز آقا از عراق به ایران  همراه با پونه بازمی گردد, متوجه می شود که از همسرش در ایران فرزندی داشته است. این کتاب در 12 فصل تنظیم شده است.

در بخشی از این کتاب می خوانیم :

پونه که رفت, آعزیز آقا پای پیاده, به سلسله جبال دامنه البرز نگاه می کردو به طرف کوه می رفت. کوله اش از طلا خالی بود. تو کوله ش یه کیسه خواب بودو یه مشت یادداشت و یه مداد و یه پاک کن و یه مداد تراش, یه مشت خاک کربلا و یه مهر و تسبیح و یه ناخن گیر و یه خودتراش و یه دستمال نون هم تو جیب سمت راست کولش بود. جیب سمت چپش هم پر از گردو و بادوم و تخمه و خرما خرک بود. سرش همه اش بالا بود. یا به آسمون و یا به کوه و یا به سینه کش تپه ماهورای صحراهای فرحزاد و اوین و درکه نگاه می کرد و یا به کاکل سفید قله دماوند, که سمت راستش بود.آروم آروم , مث قاطر, مث یه خر, مث لاک پشت , کوله به پشت, پشت کمی خمیده, انگار که از همه جا و همه کس رمیده, نه رنگ پریده نه مث یه برادر دریده, که بگه تو کتاباش و تو کتابی که نوشته و چاپ هم هنوز نکرده نوشته بود کاری رو که نکرده بود. دو تا برادراش هنوز بودند. یکی که شهید شده بود. پدرش, پدربزرگش, آقا, مادرش, خانم, پونه,پری,زری,پویان, پیمان, عمو دکتر, موسسه,کلاس کوهنوردی, باغ مشد اکبر, تو که از یه کلاغ کمتر نیستی آعزیزآقا. تو نری من برم؟ تو نری عربا میان, عربا بیان , صدام حسین عرب بیاد, می دونی سر پونه چی میاد؟ اگه نمی رفتی آعزیز آقا الان کجا می رفتی؟ اگه به جای بلبلان کوه کلکچالو دره دارآباد و دره درکه صدام حسین عرب سر کمر سه قاچ حالا نشسته بودو به کارگردانای نشسته سرکمر 4 قاچ می گفت قاچ قاچ قاچ, حالا آعزیزآقا لاش لاش لاش , آش و لاش. کاش کاش نمی رفتی و کاش می روفتی و کاش می گفتی افتی و افتی گفتی واسه تو نداره بری آفتابه آب کن خلای خونه های زائرای حرم مطهرحسین بن علی شهید کربلا بشی.

مگه تو نبودی که جلوی دسته از سر گوگَل و پشت سینما بهار سر پل تجریش تا سر گلابدره و تا توی مینی بوس ابرام لبو,با 12 نفر و راننده مینی بوس, ابرام لبو با هم می گفتید,کربلا , کربلا , کربلا ما داریم می آییم.

چی می گی با خودت حرف می زنی و می نالی جوون؟

شما کوهنوردین؟

چه طور؟

( کتاب چلچله ها / صفحه 107 و 108 )

مشخصات

مشخصات محصول
نویسنده
محمود گلابدره یی
انتشارات
نشر معارف
موضوع
داستان
شابک
978-600-441-105-9
شماره کتاب شناسی ملی
4680987
تعداد صفحات
192 صفحه
سایز
رقعی
نوع جلد
شومیز (معمولی)

دیدگاه ها (0)