اطلاعات بیشتر
این رمان زیبا که در سه فصل تنظیم شده است به جریان نفوذ یکی از یاران امام کاظم علیه السلام که به کاخ هارون الرشید رفته و وزیر اعظم می شود اشاره دارد.امید است از خواندن این رمان زیبا و دلنشین به قلم سعید محمدی لذت ببرید.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
موفق در حال جمع کردن وسایلی است که مأموران به هم می ریزند.چند کوزه شکسته و صندوقچه ای که در آن،از جا کنده شده را از زمین برداشته و به دیوار تکیه می دهد.اما با دیدن کارهای وحشیانه ابن هریس و مأمور دیگر صبرش تمام می شود، پیش آنها آمده و می گوید :
_نا مسلمان ها!اینجا خانه ی مسلمان است.چرا اینگونه ویران می کنید؟مقداری صبر کنید،آرام تر هم می توانید جستجو کنید.
ابن هریس و مأمور دیگر توجهی به سخنان و عجز و لابه های او نمی کنند.ابن هریس از پرِ شال خود ظرف کوچکی را بیرون می آورد و جرعه ای از آن می نوشد و دوباره آن را سر جای خود قرار می دهد و به کار خود ادامه می دهد .پشت پرده ها،روی طاقچه ها و حتی زیر فرش ها را نیز جست و جو می کنند.
گرد و غبار ناشی از این کار آنها در تشعشع آفتابی که از روزنه ی شقف به داخل تابیده است،دیده می شود.موفق سرش را به آسمان بلند کرده و می گوید:
_خداوندا!خودت این قضیه را به خیر کن،تو خود عالمی به هوه ی امور.
کتاب مأموریت در قصر/صفحه 175
