برنگرد
کد محصول (448280)
کتاب « برنگرد » به قلم مجید قنبری
اطلاعات بیشتر
حمید یک مامور زبده امنیتی ست که تصمیمی به کشف شبکه نفوذی خارجی در ایران می گیرد. او دوشادوش یک خبرنگار زن خارجی به اسم لیزا پیش رفته و او را زیر چتر کنترلی خود می گیرد.
زن که ظاهرا با سیستم پیچییده ای در ایران در ارتباط است موفق می شود پیش بینی نشده عمل کند . ترفند های حمید و نقشه های لیزا لحظات پر تب و تابی را در دل تهران خلق می کند . این عملیات تا یک قدمی کشف و انهدام سیستم نفوذی خارجی جلو می رود . قضیه اما آنطور که حمید و مافوق هایش فکر می کردند ساده نبوده به همین جا ختم نمی شود.
در بخشی از متن این کتاب میخوانیم:
کوکتل مولوتف سوم به سمت بانک پرتاب شد و دقیقا به همان ترک روی شیشه اصابت کرد . شیشه کاملا خرد شد ، فرو ریخت و بعد از انفجار ، مقداری از آتش به داخل بانک نفوذ کرد.
رزین از ترس دوباره با جیغ به آغوش مادرش پرید و در همین حال عروسکش از دستش رها شد و روی آتشی افتاد که داخل بانک ، زیر همان شیشه ی ترک خورده درست شده بود . دست و پاهای عروسک در آتش سوخت . صدای جیغ زن ها فریاد مردهایی که خودشان را از ترس به کنار پیشخوان رسانده بودند ، فضای بانک را پر کرده بود .
کوکتل مولوتف آخر باز هم به سمت بانک پرتاب شد . دقیقا از همان روزنه ی ایجاد شده روی شیشه وارد بانک شد. چرخ زنان و شعله کشان با صدای وحشتناکی به سمت رزین در حال حرکت بود و با فاصله ی کمی کنارش به زمین خورد . دخترک دوباره ترسید و باز هم جیغ زد و مادرش را محکم تر از قبل بغل کرد . پاهایش را از زمین کنده بود و مثل یک بچه گنجشک زیر مانتوی مادرش کز کرده بود.
خیس عرق شده بودم . احساس تنگی نفس داشتنم . یک دفعه از خواب پریدم ...
کتاب برنگرد / صفحه 30