اطلاعات بیشتر
نوجوانی باهوش و کنجکاو پشت رایانه می نشیند و یک وبلاگ زیبا درست می کند.وبلاگ خیلی زود مخاطبان خود را جذب کرده و جایی برای تبادل درددل های نوجوانان می شود.این وسط پیدا کردن شخصی که سالها پیش گمشده،دغدغه نویسنده و بچه های وبلاگ می شود.وقتی هرکس به نوعی تلاش کرده و حرف خود را می زند،سرنخ هایی از شخص مورد نظر پیدا می شود.این شخص...
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
چند نفرشان هم از من خواسته اند عکس شما را در وبلاگم بگذارم ولی من بدون اجازه ی مامان این کار را نمی کنم.شاید آن هایی که در عکس،کنار شما هستند،راضی نباشند.ولی اگر شد عکس شما را با کامپیوتر درست می کنم یک طوری که تکی باشد،بعد آن را در وبلاگم می گذارم.عمو ارمیا راستش من یک جورهایی اهلی شما شده ام.به قول روباه داستان"شازده کوچولو"ایجاد علاقه شده است.الان من هروقت کسی را می بینم که ریش و موهای بلند دارد به یاد شما می افتم.
برگرفته از صفحه 12 کتاب
