به خدا قسم دوستت دارم
کد محصول (448856)
کتاب"به خدا قسم دوستت دارم" به قلم کبری التج
اطلاعات بیشتر
تاب"به خدا قسم دوستت دارم!" یکی از مجموعه کتاب های داستانی تولید شده در مدیریت تدوین متون معاونت فرهنگی و هنری موسسه دارالحدیث است که در جهت ترویج محتوای احادیث،بازنویسی شده اند.تمام داستان های این مجموعه ،برگرفته از کتاب" دانش نامه ی امیر المومنین علیه السلام بر پایه ی قرآن،حدیث و تاریخ" تالیف آیت الله محمدی ری شهری است.داستان های کتاب و حتی اسامی،واقعی اند و در کتب مختلف تاریخی ذکر شده اند؛نویسنده از تخیلش فقط برای پر و بال دادن به داستان و تصویرسازی ها استفاده کرده است.
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
عرق از سر و روی هر دوی ما می چکید.نفس نفس می زدیم اما همچنان به هم حمله می کردیم.علی مرد جنگ بود و خوب شمشسر می زد،اما من هم برای خودم کم کسی نبودم و حاضر نبودم تسلیم دین جدیدی شوم که آن ها مدعی اش بودند.خسته شده بودم،اما او انگار خسته نمی شد.شمشیر در دستانش مثل مومی بود کاملا در اختیار،ولی وقتی به شمشیر و زره و سپر من می خورد،از فولاد هم سخت تر می شد.کاش آن شمشیر مال من بود.وسط جنگ قدری از هم فاصله گرفتیم و نفسی تازه کردیم.اسب هایمان هم به نفس نفس افتاده بودند و عرق از سر و رویشان می چکید.من هنوز چشمم به شمشیر علی بود.قبل از اینکه دوباره به هم حمله کنیم گفتم:«ای پسر ابو طالب،شمشیرت را به من ببخش».منظورم این بود که اگر من هم آن شمشیر را داشتم،مانند او می جنگیدم.منتظر جواب نبودم و خواستم حمله کنم،که با تعجب دیدم علی شمشیرش را به سویم پرتاپ کرد.خشکم زد.
-پسر ابوطالب!شمشیرت را به من می بخشی؟!آن هم الان؟!
در حالی که شمشیر دیگری به دست می گرفت گفت:
-مرد!تو دست نیاز به سوی من دراز کردی؛از جوانمردی نیست که درخواستی را رد کنی.
_بی اختیار خودم را از اسب به زمین انداختم.با چه کسی می جنگیدم؟
گفتم:«این روش دینداران است.»
خودم را به علی رساندم.پایش را بوسیدم،و مسلمان شدم.
برگرفته از صفحه 24 و 23 کتاب