شازده کوچولو
کد محصول (448873)
شازده کوچولو به قلم آنتوان دوسنت اگزوپری و به ترجمه ابوالحسن نجفی
اطلاعات بیشتر
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
مدت بسیار گذشت تا پی بردم که او از کجا آمده است.شازده کوچولو سوال های بسیار از من می کرد، اما خودش انگار سوال های مرا هیچ نمی شنید. فقط کلماتی که جسته و گریخته از دهانش می پرید کم کم همه چیز را برایم روشن کرد. مثلا وقتی که اول بار هوا پیمای مرا دید ( من تصویر هواپیمارا نمی کشم، این کار برایم خیلی سخت است.)پرسید:
_ این دیگر چه جور چیزی است؟
_ این که چیز نیست. این پرواز می کند. هواپیماست. هوا پیمای من است. از اینکه توانستم به او بگویم که پرواز می کنم احساس غرور می کردم.آن وقت شازده کوچولو با تعجب گفت:
_ چطور! تو از آسمان افتاده ای؟
با فروتنی گفتم:
_آره
_به! این دیگر خنده دار است!...
و شازده کوچولو قه قهِ جانانه ای سر داد که مرا سخت خشمگین کرد. آخر من دلم می خواهد دیگران بدبختی هایم را جدی بگیرند. بعد دوباره گفت:
_ که تو هم از آسمان آمده ای ! اهل کدام سیاره ای؟
همان دم پرتوِ روشن کننده ای در معمای حضور او به چشمم خورد و بی درنگ پرسیدم:
_ پس تو از یک سیارهء دیگر آمده ای؟
ولی جوابم را نداد.به هواپیما نگاه می کرد وآرام سر تکان می داد:
_ پیداست که با این نمی شود که از راه خیلی دور آمده باشی... .
مدت درازی به فکر فرو رفت. سپس گوسفندم را از جیب در آورد وغرق تماشای گنجینه خود شد.
برگرفته از صفحات:(15 و 16)