کیمیاگر
کد محصول (449043)
کتاب"کیمیاگر" به قلم رضا مصطفوی
اطلاعات بیشتر
کتاب حاضر، داستان جوانی است که به دنبال کیمیا از این شهر به آن شهر می رود و در پی کسی است تا بتواند علم کیمیا را از او بیاموزد. اما دست تقدیر او را درگیر ماجرایی می کند و در نهایت مس دلش تبدیل به کیمیا می شود.
او با دختری به نام نورا رو به رو می شود که شاگرد امام جعفر صادق (علیه السلام) است که در متن ماجرا، به دربار هارون می رسد و شاهد گفت وگوی چالشی نورا با دانشمندانی می شود که در نهایت زندگی او را دچار تغییر اساسی می کند.
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
یونس انگار هنوز داشت وزن ابراهیم را لابه لای سلول های ذهنش می سنجید. بت ابراهیم در چشمانش شکسته بود. آن قدر غرق فکر بود که حتی نفهمید کنیزی سینی شربت به دست در برابرش ایستاده است. ابراهیم که ایستاده بود، به جایگاه خود برگشت. دو غلام به سوی نورا حرکت کردند. یکی شان کوزه ی شربت به دست برای او شربتی ریخت. دیگری سینی شیرینی را که در دست داشت، مقابل نورا گرفت و پیش از این که نورا دست دراز کند، سینی را زمین انداخت و خنجری بسیار کوچک از پهلو بیرون کشید و به نورا حمله ور شد. صدای زمین خوردن سینی مسی همه را از جا کند و برای لحظه ای چشم ها به سوی او خیره شد. نورا ناگهان خودش را کنار کشید، غلام پایش رفت روی سینی و محکم بر زمین خورد. مجلس به هم ریخت. سه نگهبان به سرعت روی غلام افتادند. دست و پایش را بستند و از تالار بیرون بردند.همهمه ی مجلس تمامی نداشت. یکی از میان جمعیت فریاد زد: «این روش از میان برداشتن مخالفان، روش بنی امیه است.»
برگرفته از صفحه 78 کتاب