دهکده خاک بر سر
کد محصول (496528)
کتاب "دهکده خاک بر سر" روایت هایی از یک سال زندگی در لوزان از زبان یک بی زبان
به قلم فائضه غفار حدادی
اطلاعات بیشتر
کتاب دهکده خاک بر سر روزنوشت های فائضه غفار حدادی از زندگی در لوزان سوئیس که به تعبیر خودش «دوره ریاضت» است.
دوره ای که او با یک فرزند 4 ساله و جنینی در شکم راهی کشوری غریب می شود که زبان آن را هم نمی داند. به همین خاطر او در توصیف کتاب خود نوشته «روایت هایی از یک سال زندگی در لوزان از زبان یک بی زبان».
لحن طنز مهم ترین نکته ای است که در روایت «دهکده خاک بر سر» توجه برانگیز است.
نویسنده با رویکردی طنز به موضوعات ورود می کند و حتی وقتی مشغول روایت یک اتفاق جدی است که حتی گاهی نفس را در سینه خواننده حبس می کند و خودش نیز اشک می ریزد، اما دست از طنازی برنمی دارد و تلاش می کند که این فضا را حفظ کند.
راوی صادق دیگر نکته ای است که درباره کتاب دهکده خاک بر سر باید مورد اشاره قرار داد. نویسنده تلاش کرده همان چیزی را که در لحظه برایش اتفاق افتاده، روایت کند و اطلاعات بعدی و تحلیل های پسین را به روایت روزنوشت خود از زندگی در لوزان اضافه نکند. برای مثال اگر چیزی را نمی دانسته بی پرده بیان و حسی که در آن لحظه داشته را بی رودربایستی برای خواننده اش آشکارا مطرح کرده است. از این حیث خواننده در سراسر متن احساس نمی کند که با راوی حرف هایی دارد که برای او بیان نکرده و یا به عبارتی از او مخفی کرده است.
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
همین مانده بود که با خانم های مرکز زنان بیاییم سیزده به در؛که آمده ایم!البته ده فروردین است و این گردش لب ساحل برنامه یکی از چهارشنبه های مرکز است.همه شرایط برای لذت بردن از طبیعت فراهم است.دمای هوا بین 20 تا 25 درجه،هوا آفتابی،دریاچه آرام،طبیعت شکوفا و رنگ به رنگ،وسایل بازی بچه ها فراهم.پذیرایی چای و بیسکوئیت و شکلات سوئیسی به راه،هم صحبتی با انواع مادران از ملیت های مختلف هم اجتناب ناپذیر.از آشغال های بومی طبیعت ایران هم خبری نیست.
این قسمت از ساحل را تا حالا نیامده بودیم.بر عکس ساحل اوشی که صخره ای و سنگی است. اینجا ماسه ای و نرم است.فعلا که هوا برای شنا سرد است.ولی به گمانم یکی دو ماه دیگر اینجا به این دنجی و خلوتی نخواهد بود.چقدر با علیرضا و هدی به دوش هایی که مثل تیر چراغ برق از زمین در آمده اند و هیچ پرده و حفاظی دورشان نیست می خندیم.علیرضا می پرسد:اینا تو خیابون حموم می کنن؟نمی دانیم جوابش را چه بدهیم.می گوییم:شاید.
برگرفته از صفحه 195 کتاب