سبد خرید شما خالی است

دورت بگردم

کد محصول (517619)

(1)

کتاب "دورت بگردم" روایتی صمیمی از عظیم ترین کنگه ی سالانه ی دنیا به قلم فائضه غفار حدادی

زمان باقی مانده
130,000 تومان
117,000 تومان

اطلاعات بیشتر

کتاب «دورت بگردم» یادداشت های سفر حاجیه خانم نویسنده؛ فائضه غفارحدادی است که در خلال مطالب عرفانی همواره رگه‌هایی از طنز و اتفاقات بامزه را هم روایت می‌کند و لحن کتاب و نگاه نویسنده، سرزنده و بازیگوش است. سفر نویسنده چهل‌روزه بوده و عناوین نوشتاری به‌صورت قطعات کوتاهی هستند که با زمان مشخص شده‌اند.

در بخشی از کتاب می خوانیم:

نکند با شیطان،هفت سنگ بازی کرده بودیم؟

مسیر جمرات پر از کاروان های ایرانی بود. چند تا کاروان لبنانی و بحرینی هم دیدم. بعضی شرطه ها همان طور که تکیه داده بودند به نرده های دو طرف خیابان ها، از اجتماع زنانه شیعیان فیلم می گرفتند. حالت صورتشان تعجب بود که لابد چرا اینها توی مشعر نیستند. اکثر بلوکها خالی بود، ولی عواملشان در حال آماده سازی و نصب تابلوهای راهنما بودند .یک تابلوی نئونی روی نرده یکی از بلوک ها توجهم را جلب کرد. نوشته بود آی لاو مینا»! دیوار نوشته؟ خطاب به مینا؟ آنجا؟ آن قدر با کلاس؟ کار کدام عاشقی بود؟ عکسش را گرفتم و گذشتیم. قرار بود دیشب فقط یکی از شیطان ها را سنگ بزنیم. یک جور دست گرمی برای اینکه با پدیده ای به نام مبارزه با شیطان آشنا شویم! خدا هم می دانسته که سختمان است کسی را برانیم که عمری بهش رو داده ایم. روز اول را بهمان تخفیف داده، ولی روزهای بعد باید به هر سه موقف شیطان شلیک کنیم .رسیدیم به سازه چند طبقه عظیمی که لابد کابوس شیطان است و سه روز از هر سال باید اینجا حاضر شود و سنگ و تیرهای حاجیان را به جان بخرد. از جمره اولی و جمره وسطی گذشتیم و جلوی جمره عقبی، هفت سنگمان را آماده کردیم «هفت سنگ» همیشه جزو یکی از بازی های سنتی بود و دیشب ولی مقدمه شروع عملیاتی جنگی. چند تا هم بیشتر آورده بودیم که اگر تیری به هدف نخورد، خشاب اضافه داشته باشیم. در راه معنای کلمه جمره را جستجو کردم نوشته بود: «اجتماع سنگریزه ها و منظور کوهی از سنگریزه است که بعد از رمی حاجیان، در اطراف ستون شیطان درست میشود.
باید بگوییم جمره را به روزرسانی کنند؛ چون خود جناب شیطان هم کاملاً به روزرسانی شده و از ستون های باریک به دیوارهای پهن تبدیل شده بود که البته با قوی شدن سالهای اخیر شیطان و پر شدن دستش از رسانه و ابزار مختلف همخوانی داشت. دور تا دورش هم خندقی بود که سنگریزه ها را می بلعید و چیزی کنار دیوار جمع نمی شد. فکر میکردیم چون شبانه و زودتر آمده ایم، دور شیطان خلوت باشد اما نبود. برای اطمینان از اصابت تیرهایمان باید می رفتیم نزدیک دیواره خندق؛ ولی ازدحام در قسمت وسط دیوار زیاد بود. چندباری تا ردیف دوم و سوم جلو رفتم، ولی قبل از اینکه سنگی ،بزنم همراه فشار جمعیت خارج شونده، به بیرون پرتاب شدم. از خیر وسط گذشتم و آمدم سمت کناره ها. آنجا خلوت تر بود. به راحتی جلو رفتم و به دیوارک چسبیدم و در آرامش، با شیطان مبارزه کردم! بقیه اما دچار مشکلات فراوان شده بودند مخصوصاً مقلدان آقای سیستانی که باید سنگ هایشان را وسط دیوار می زدند؛ همان جایی که قبلاً ستون بوده. مقلدان آقا باید تلاش می کردند که سنگها یشان وسط بخورد و مقلدان آقای مکارم و
زنجانی از همان ابتدا می توانستند به حواشی شیطان قدیم سنگ بزنند. معینه مان چند بار با بقیه رفت و سنگ زدند و و گفتند نخورد سنگ خواستند و بردند و زدند و آمدند و نشد و دست آخر زنگ زدند از آقای کاردان استمداد کردند تا به همان حکم آن روز خانمها رسیدیم !به جز مقلدان آقای سیستانی، هر کس نتوانسته به آقای زنجانی رجوع کند و تمام. به نظرم با هر تغییری در مکان های حج ،یک بار باید مراجع بیایند ،حج تا فتواها را مناسب سازی کنند. برگشتیم سمت چادرها. آقای آزادگان راست گفته بود. راه برگشت دوبرابر راه رفت بود و احساس خستگی اش بیشتر از جمع ریاضی شان. زخمی و افتان و خیزان و بریده از هم رسیدیم چادر .ما بیشتر شبیه شکست خورده ها بودیم تا شیطان!

برگرفته از صفحات 146 الی 147 کتاب

مشخصات

مشخصات محصول
شابک
978-622-285-275-7
شناسه ملی
9194356
تعداد صفحات
208 صفحه
موضوع
سفرنامه های ایرانی-حج
نویسنده
فائضه غفارحدادی
انتشارات
شهید کاظمی
سایز
رقعی 14.5 در 21 س
نوع صحافی
صحافی با چسب گرم
زبان کتاب
زبان فارسی

دیدگاه ها (0)