مقتل مظلوم
کد محصول (448877)
مقتل مظلوم (برگرفته از 28 مقتل و متن کهن) به قلم مرتضی وافی
اطلاعات بیشتر
این کتاب با نام "مقتل مظلوم" تلفیقی از موتون 30 مقتل و کتاب تاریخی است که عموماً تا قرن یازدهم هجری و به بیش از تالیف کتاب بحارالانوار برمیگردد. آن هم کتابهایی که در میان اهل علم و موثر و مورد استفاده بوده است .روایت این مقتل اختصاص به سحرگاه روز عاشورا تا لحظات شهادت حضرت سید الشهدا در (حدود 10 ساعت )داشته و در این میان به همراه برخی خطابه ها به نقل پارهای از حالات و مقتل اصحاب الحسین علیه السلام و بنیهاشم نیز پرداخت است. ترجمه این مقتل به زبان شیوا و ساده نگاشته شده تا برای کسانی که در ایام و مناسبت ها اراده توسّل و عرض ارادت دارند و با متن و واژه های ادبیات عرب آشنا نیستند نیز قابل استفاده باشد.
در بخشی از متن این کتاب می خوانیم:
سپس جوانی، که پدرش در معرکه کشته شده و مادرش به همراهش آمده بود، به میدان آمد. مادرش به او گفت: به میدان برو پسرم و در رکاب پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بجنگ ! او به پیش آمد. امام حسین علیه السلام فرمود:« تو جوانی و پدرت در این معرکه کشته شده. شاید مادرت خوش نداشته باشد به میدان بروی.» جوان گفت: بلکه مادرم به من گفته است که به میدان بروم. آنگاه به میدان رفت و میگفت: فرمانروای من حسین است و چه خوب فرمانروایی است! او شادی قلب رسول خدا صلی الله علیه و آله مژده دهنده به بهشت و ترساننده از دوزخ است. پدر و مادرش علی و فاطمه علیهما سلام هستند. آیا در چنین اصل و نسبی مثل و مانندی برایش می شناسید؟ چهرهاش چون آفتاب درخشان است و پیشانی اش چون ماه شب چهارده تابان! او آن قدر جنگی تا شهید شد و سرش را بریدند و بهسوی اردوگاه امام حسین علیه السلام پرتاب کردند. مادرش سر پسر را برداشت و گفت: آفرین پسرم! ای شادی قلبم و نور چشمم! سپس سر پسرش را به سوی مردی از لشکر دشمن پرتاب کرد کرد و او را کشت. آن گاه عمود خیمه او را برداشت و به سوی آنان حمله ور شد و میگفت: من پیرزنی ناتوان، تکیده، فرسوده، نحیف و کنیز سالارم حسینم؛ اما برای دفاع از فرزندان فاطمه شرافتمند، ضربه ای سخت به شما می زنم! و به دو نفر ضربه زد و آنان را کشت. امام حسین علیه السلام دستور داد او را باز گردانند و برایش دعا کرد.
بر گرفته است صفحه 120 الی 124 کتاب