انا قتیل العبرات سلسله مباحث عاشورایی دوره پنج جلدی
کد محصول (504903)
کتاب "انا قتیل العبرات سلسله مباحث عاشورایی دوره پنج جلدی"
به قلم سید مهدی شمس الدین
اطلاعات بیشتر
کتاب "انا قتیل العبرات سلسله مباحث عاشورایی دوره پنج جلدی"به قلم سید مهدی شمس الدین، باموضوع فلسفه عاشورا، این دوره پنج جلدی که در هر جلدش دارای فصل های مختلف می باشد عبارت است از:
جلد اول
- فصل اول: عاشورا و معرفت (ثمره عاشورا)
- فصل دوم: احیاگری اباعبدالله (ع)
- فصل سوم: فلسفه قیام در کلام امام (ع)
- فصل چهارم: تجلی قرآن در قیام امام حسین (ع)
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
خلقت عجيب
از دانشمندان حیوان شناس نقل شده که مرغی به نام ققنوس در دیار هند وجود دارد که از عجایب عالم خلقت است. عمر طولانی میکند که گاهی به هزار سال می رسد. حیوانی عظیم الجثه است. دو بال سیاه و یک منقار سرخ دارد. آوازی خوش دارد که وقتی نغمه سرایی میکند حیواناتی که صدای او را میشنوند مجذوب گشته و از حرکت باز می مانند گفته اند ساز ارغنون را از صدای او اقتباس کرده اند.
از عجایب خلقت او اینکه تولید مثلش مانند سایر حیوانات نیست که از طریق زاییدن یا تخم گذاری انجام شود بلکه وقتی نر و ماده این حیوان احساس می کنند که عمرشان رو به پایان است که خالقشان این احساس را در وجودشان قرار داده است میروند و هر دو مشغول جمع آوری هیزم میشوند و بعد خودشان در وسط هیزم ها رو در روی هم می ایستند و منقار به منقار هم می بندند و شروع به بال و پر زدن میکنند. آنقدر بال و پر به هیزم ها می زنند که آتش میگیرد و هیزم ها مشتعل میشوند و خودشان در میان آتش می سوزند و خاکستر می شوند. سپس باران به آن خاکستر می بارد و تولید کرم میکند. آن کرم از همان خاکستر میخورد و دو ققنوس دیگر نر و ماده به وجود می آیند.
برگرفته از صفحه 26 جلد اول
جلد دوم
- فصل اول: سیدالشهدا (ع) معیار سعادت و شقاوت
- فصل دوم: هدف متعالی قیام عاشورا
- فصل سوم: تجلی امام حسین (ع) در ایام الله
- فصل چهارم: مکتب معرفتی و عرفانی عاشورا
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
چرا امام حسین زنان و کودکان را همراه خود برد؟
سؤال اساسی درباره امام حسین این است که:
او هم انسانی هوشمند و سیاستمدار است و اوضاع و احوال کشورش را می شناسد و می داند که اگر زن و بچه را به همراه ببرد، قطعاً به اسارت دچار می شوند و یا حداقل اینکه احتمالی قوی بر این امر وجود داشت. کما اینکه دیگران هم این مطلب را فهمیدند و مکررا به او گفتند: لااقل اگر خودت می روی زن و بچه را نبر!
به علاوه که او امام است و از حقائق عالم مطلع است و میداند تا آخر دنیا چه میشود. آینده را هم می بیند.
خداوند بر اساس مالکیت حقیقی خود، قدرت تصرف در تمام عالم را به پیامبر و امامان معصوم به عنوان خلیفة الله در زمین واگذار کرده است. اینکه پیامبر مکرراً از ماجرای امام حسین (ع) و شهادت او حتى محل شهادت و قاتل او خبر داده بود و همه مردم میدانستند؛ پس چطور خود امام حسین (ع) نمی دانست؟!
با توجه به این مسائل چرا امام حسین (ع) اهل بیت (ع) را با خود برد؟ امام حسین (ع) به دو دلیل این کار را انجام داد:
برگرفته از صفحه 80 جلد دوم
جلد سوم
- فصل اول: فلسفه قیام سیدالشهدا (ع)
- فصل دوم: عاشورا و ظهور
- فصل سوم: تجلی اعظم عاشورا
- فصل چهارم: اخلاق و عرفان در کلمات امام حسین (ع)
- فصل پنجم: حقوق دینی
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
ماجراهایی که بعد از رحلت پیامبراکرم (ص) پیش آمد، برای اهل دقت و تحقیق بسیار عجیب و سؤال برانگیز است و با بررسی تحلیلی تاریخ به خوبی روشن و آشکار میشود که آن همه وقایع، نمی تواند فقط یک اتفاق باشد بلکه قطعاً نقشه ای حساب شده و از قبل طراحی شده، توسط حزب بنی امیه و با همکاری مشرکان بوده و بعضاً یهودیانی پشت آن وجود داشته اند که آیه «إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ»؛ یقیناً دشمن که به تو زخم زبان میزند خود بدون تبار و نسل و بریده از همه خیرات و برکات است به آن اشاره دارد و در پاسخ موجی بود که راه انداختند تا موجب دلگرمی هوادارانشان باشد، آن هم در خود رسول خدا (ص) و نشانه ای از توطئه های از پیش طراحی شده است. اینک اجمالاً اشاره ای میکنیم به بعضی از اقداماتی که به بعد از رسول اکرم (ص) و یا مقارن رحلتشان انجام شد و همه نشانگر توطئه و نقشه های طراحی شده است
1. ترور ناموفق رسول الله (ص) در شب تاریک در یک گردنه سخت و صعب العبور.
این مطلب که برخی از صحابه قصد داشته اند رسول خدا (ص) را ترور کنند، از دیدگاه شیعه و سنی قطعی است؛ چنانچه در قرآن کریم آمده است:
برگرفته از صفحه 11 جلد سوم
جلد چهارم
- فصل اول: ولایت
- فصل دوم: ریشه های قیام اباعبدالله (ع)
- فصل سوم: پیامدهای قیام
- فصل چهارم: قیام فرهنگی
- فصل پنجم: تحلیل و تطبیق قیام
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
ولایت گریزی
ولی را دوست دارد اما در حقانیت او شک می کند و بی طرف می ماند؛ مثل عبد الله بن عمر که نه با حضرت علی (ع) و نه با معاویه بیعت نکرد و کناره گرفت.
عامل ولایت گریزی
امام حسین (ع) در روز عاشورا چند سخنرانی برای لشکر عمر سعد ایراد نمود. در بین یکی از سخنرانی ها ناگهان شمر برای آنکه از نفوذ کلام امام بر لشکریان می ترسید نعره و فریادی کشید و گفت: «هو يعبد الله على حرف»! حسین ایمانش لفظی است و خدا را فقط با حرف می پرستد.
این حرف شمر اشاره به آیه قرآن است که میفرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ الله عَلَى حَرْفٍ»؛ بعضی از مردم خدا را تنها با زبان می پرستند (و ایمان قلبی شان بسیار ضعیف است).
حبیب بن مظاهر جلو آمد و پاسخ بی شرمی شمر را اینگونه داد: به خدا سوگند که هیچگاه خدا را نشناختی و با جان و دل به او ایمان نیاوردی. تو سخنان حسین (ع) را اصلا درک نمیکنی چون بر قلب سیاهت مهر زده شده است: «قد طبع الله على قلبك...».
حبیب در این پاسخ به سه مطلب مهم اشاره کرده است:
1.شمر به درستی خدا را نشناخته و ایمانش ادعایی است و دیندار واقعی نیست.
برگرفته از صفحه 63 جلد چهارم
جلد پنجم
- فصل اول: ظرفیت سازی عاشورا
- فصل دوم: اربعین
- فصل سوم: مقامات عاشورایی
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
شيطان
پیامبر (ص) فرمودند: «لَوْلَا أَنَّ الشَّيَاطِينَ يَحُومُونَ عَلَى قُلُوبٍ بَنِي آدَمَ لَنَظَرُوا إِلَى مَلَكُوتِ السَّمَاوَات؛ اگر شیاطین، گرد دلهای آدمیان نمی چرخیدند، هر آینه آنان ملکوت آسمانها را می دیدند. یعنی احاطه و چرخیدن دور قلب انسان ها راه پیشرفت او در معنویت را می بندد. قلب را تاریک و آلوده می کند. شیطان از مباحث مهم در آیات و روایات است که خلاصه آن چند نکته می باشد:
نکته اول: شیطان از شَطَنَ به معنای خبیث و نافرمان است. ابلیس قبل از رانده شدن نامش حارث بود. از جن بود و در صف ملائک بود. هزاران سال عبادت کرد. ملائکه او را عزازیل یعنی عزیز کرده خدا می نامیدند. اگر تسبیح از دستش می افتاد، عده زیادی از ملائکه هجوم می بردند تا تسبیح را بردارند و به او بدهند. در آسمانها برای او منبری گذاشته بودند و ملائکه را موعظه میکرد. علم و آگاهی او زیاد بود وقتی طرد شد منبرش سوخت و در سمت بیت المعمور گذاشته شد تا عبرت باشد.
نکته دوم: خدا هیچ شر و بدی را نیافریده و همه مخلوقات خیر هستند ولی ما گمان می کنیم که بد هم وجود دارد. در کتاب عدل الهی شهید مطهری پاسخ شبهات مربوط به شرور در عالم داده شده است.
نکته سوم: علت رانده شدن شیطان و نافرمانی اش، سه صفت حسد، کبر و غرور بود.
نکته چهارم: در نقل است که وقتی شیطان از خداوند خواست حاجاتی از...
برگرفته از صفحه 67 جلد پنجم